وفادار بمان چرا که رغبت تو در من است….

وفادار بمان

 چراکه رغبت تو در من است….

پنطيکاست است و روز يادآوري آنچه اکنون با من است. «روح‌القدس» روحي که رهبري و هدايت زندگي‌مان را امروز به او مي‌توانيم بسپاريم. روحي که به نيکويي، برکت و آرامي رهنمود مي‌کند و مشتاقانه ما را فرا مي‌خواند حتي در اين روزهاي سخت و پرفشار زندگي. شايد امروز فکر و زندگي‌ها متمرکز رنج‌ها، سختي‌ها و بي‌وفايي‌ها شده است اما اين چيز تازه‌اي نيست و نخواهد بود. نامردمي‌ها و بي‌عدالتي‌ها فرياد مي‌زنند و جامعه‌ها را به خود مي‌لرزانند. اما همين امروز نيز روح خدا مشتاقانه منتظر رهبري، هدايت و رابطه با توست. او خداست و اين فرصت را براي تو آماده ساخته است. اما چگونه و به چه چيز ما را فرا مي‌خواند؟

با هم به پيام خدا به کليسايي همنام با ما «اسميرنا» نگاهي خواهيم انداخت و کمي بر روي آن تعمق عميق‌تري خواهيم نمود.

«و به فرشته کلیسا در اسمیرنا بنویس که این را می‌گویدآن اول و آخر که مرده شد و زنده گشت. تنگدستی و فقر تو را می‌دانم،

لیکن دولتمند هستی و تهمت‌های آنهایی را که خود را یهود می‌گویند و نیستند، بلکه از کنیسه شیطانند. از آن زحماتی که خواهی کشید، مترس.

اینک ابلیس بعضی از شما را در زندان خواهد انداخت

 تا امتحان شوید و مدت ده روز زحمات خواهید کشید.

لیکن تا به مرگ امین باش تا تاج حیات را به تو دهم.

 آنکه گوش شنوا دارد بشنود که روح خدا به کلیساها چه می‌گوید: هر که غالب آید از مرگ دوم ضرر نخواهد یافت.»

کتاب مکاشفه باب 2 آیات 8 تا 11

اسميرنايي که در سختي و فقر در ميان تهمت‌ها و نامردمي‌ها ايستاده است. اسميرنايي که در ميان جفاها وفادار مانده است و رغبت بر خدا دارد.

اسميرنا و کليساي اسميرنا امروز دعوت مسيح است براي من و تو. کليسايي که با وجود جفاها و ترس‌ها در مسير ايستاده است و اجازه نداده تا رنج‌ها و سختي‌ها او را مأيوس و نااميد کند.

درد و رنج، جفا و سختي قسمت جدا نشدني در اين مسير هستند چرا که مسيح نيز همين وعده را به ما مي‌دهد. او بارها به شاگردان اعلام مي‌کند که «براي شما سختي خواهد بود» و ما در درد و رنج او نيز شريک هستيم و آنچه با او انجام دادند بر ما نيز خواهد بود. عيسي عنوان مي‌کند که هر که نفس خود را انکار نکند و صليب خود را بر دوش نگذارد، شايسته پيروي او نيست.

در آن دوران مردم در بسياري از جشن‌ها و فرهنگ روم هم‌شکل شده بودند. شايد امروز نيز با توجه به شرايط اين عصر بسيار دشوار است که هم‌شکل اين عصر نشده و در پادشاهي خدا زندگي کرد. سخت است که در هر شرايط و فشاري به او وفادار ماند و در راستي او قدم زد. اگر با اين دنيا هم‌سو و هم‌شکل نشوي از مردم و اين دنيا درد و رنج خواهي ديد،‌ تمسخر و رنج خواهي داشت. اما در اين ميان، کليساي اسميرنا ايستاده است و اعلام مي‌کند که «من فرزند خدا هستم.»

در آيات بالا عيسي مسيح عنوان مي‌کند: «از فقر تو آگاهم.»

مردم محبت نمي‌کنند و جامعه زحمت‌هاي تو را با عشق و وفاداري پاسخ نمي‌دهد. اما در ادامه مکتوب است «با اين همه ثروتمندي!» در چه چيز؟ چگونه؟ مردم درکي از محبت راستين ندارند و پاسخ آنها در برابر چنين محبتي فقط تمسخر، درد و بي‌وفايي است. فرهنگ زمانه ما را له کرده است. همينطور عملکرد افراد و اطرافيان. پس اسميرنا چگونه ثروتمند است؟

ارزش و ثروت يک اسميرنايي در هويتش و ايستادن در آن هويت است. درست مانند طلايي که در کوره‌ و فشارها ناب و ناب‌تر خواهد شد چون، ارزشي در هويت طلا بودنش دارد. عيسي اين کليسا را به «مترس» فرا مي‌خواند. امروزه همه دلايل و شرايط در زندگي جايي است براي ترس اما عيسي آنها را به «مترس» تشويق مي‌کند چون او «اول و آخر» است. «او که مرد و زنده شد.» عيسي اين يادآوري را دارد: «مرگ و قيام او.» او خود از اين مسير رنج، درد و سختي عبور کرد تا به مرگ بر صليب، اما قيام او از مردگان نشانه پيروزي و قدرت اوست.

پس به پشتوانه قدرت مقتدر او در خداوند نيرومند شده…. (افسسيان باب6 آيه 10)

مسيح اين کليسا را تشويق مي‌کند تا آخر اين سريال را ببيند. وقتي آخر يک سريال را ديده‌ايد و مي‌دانيد بازيگر زنده است حال در خلال تماشاي اين سريال در هر صحنه و اتفاقي مي‌دانيد که او زنده بيرون خواهد آمد. اسميرنا اين «اول و آخر» را در نظر دارد و بر روي آن ايستاده است و فراز و نشيب‌هاي اين زندگي او را نمي‌تواند نااميد کند.

در اينجا «مترس» معني عميقي براي کليسا پيدا کرده است. افراد اين کليسا در هر سختي، رنج و دردي دست بر شانه‌هاي هم گذاشته و مي‌گويند: «مترس از اين عبور خواهيم کرد» و اين اميد زنده و پويا در کليسا بيدار مي‌ماند.

شايد امروز اين حال و روز من و شماست. در سختي و فراز و نشيب‌ها افتاده‌ايم. خبر خوش اينجاست که او مي‌بيند و آگاه است و تو را به وفاداري و ماندن در آن فرامي‌خواند چرا که در او رغبت داريم.

آيا امروز رغبت ما در آن «اول و آخر» و آنکه «مرد و زنده شد» متمرکز است و اساس و بنياد تصميمها بر آن گذارده شده است و يا بر رسوم اين دنيا و فرهنگ اين زمانه سوار شدهايم و همشکل اين عصر گشتهايم؟

بياييد امروز بر آنچه رغبت داريم تأملي بياندازيم و اجازه دهيم روح‌القدس آن را بر ما منور سازد تا با شناخت آن، تمرکز و هدفمان را بار ديگر بنگريم. پنطيکاست بر شما مبارک.

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

مديريت زمان
دلنوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست