همراهان و دنبال کنندگان مسیر شاگردی و صفحه تاریخ سازان درود بر شما!
در این صفحه به زندگی و مسیر شاگردانی پرداختهایم که با سرور و استاد خود همقدم و همراه شدند و در استواری در این راه حتی تا به مرگ ایمانشان را هر لحظه به سیطره ظهور رسانیدند.
همانطور که بارها ذکر کردهایم مردم معمولاً به خاطر چیزهای دروغ، شکنجه یا مرگ دردناک را تحمل نمیکنند. در شمارههای پیشین به جمعی از این شاگردان و زندگی و نحوه مرگ آنها اشاره شد و در این شماره به زندگی شمعونغیور خواهیم پرداخت.
شاگردی و راه مسیح را براستی چگونه میتوان از درد و رنج خالی دانست در حالی که مکتوب است: “چون مسیح در عرصه جسم رنج کشید شما نیز به همین عزم مسلح شوید.” (اول پطرس باب 4)
شمعونغیور (شهادت 74 سال بعد از میلاد مسیح):
شاید بتوان شمعون غیور را جزو ناآرامترین شاگردان مسیح به حساب آورد. تمامی شاگردان عیسی ماجراها و سوابقی از زندگی و پیشینه خود به جای گذاردهاند و البته این احتمال نیز وجود دارد که شمعون فردی تحت تعقیب بوده است. او تحت عنوان شمعونغیور یا فدایی به گروه شاگردان عیسی پیوست. شمعونغیور یا فدایی عضوی از حزب و گروه فدائیان بود که مشخصه آنها تندرو بودن و غیرت افراطی آنها بود. این گروه تندرو برای برانداختن حکومت روم فعالیت میکردند که شاید امروزه آن را سازمان تروریستی میتوان خواند. همراه شدن طیف مختلف افراد به عنوان جمع شاگردان عیسی بسیار عجیب در عین حال قابل تفکر و تامل است. متی یک مامور مالیات و خدمت کننده به دولت روم بود و در مقابل شمعونغیور که به نوعی دشمن دولت روم به حساب میآمد. انتخاب این دو طیف متضاد بوسیله مسیح میتواند بسیار قابل تامل باشد.
متی نماینده و مامور دولت روم و به نوعی همکار دشمن، و در کنار او «شمعونغیور» یک غیرتمند کنعانی، نماینده یهودیان خشمگین و ناامید که برای مبارزه با دولت روم به عنوان دشمن حتی از جان خود ابا نداشتند.
انگیزه اصلی شمعون در پیروی کردن از عیسی ممکن است نسبت به سایرین متفاوت باشد. معجزات و روشهای عیسی عدلات مهمی بودند که مردم او را پیروی میکردند و به سمت او روانه میشدند، اما برای شمعون عیسی مردی بود که برای برگرداندن پادشاهی و قدرت به یهود آمده است و به نوعی او را دشمن دولت روم و هممسیر با افکار و عقاید خود میدید. شاید عیسی برای او مظهری از سرنگونی دولت روم بود.
با توجه به توضیحاتی که توسط نویسندگان اناجیل در مورد شمعون غیور ارائه شده است میتوان تصور کرد که یکی از مشخصات شخصیتی شمعونغیور این بوده که عمل و گفتارش جدا نشدنی بوده است. از آنجا که شخصیت او به گونهای بود که عادت داشت تحت پوشش (به صورت مخفیانه) کار کند و توجه کسی را جلب نکند همچنان نیز تمایلی به این نداشت که حتی در میان شاگردان مرکز توجه قرار گیرد. او دید، آموخت و زندگیش به تدریج متحول و تبدیل شد. در منطقه جتسیمانی وقتی رومیان و مذهبیون برای دستگیری عیسی میآیند با توجه به پیشینه شاگردان این انتظار میرود که شمعون غیور برای دفاع از عیسی و شروع مبارزه برانگیخته شود و عملی از او دیده شود اما برخلاف انتظار این شمعون پطرس ماهیگیر بود که شمشیر از غلاف خود بیرون کشید و عجولانه برای دفاع از عیسی قدم برداشت.
در کتاب اعمال رسولان که توسط لوقا به رشته تحریر درآمده است بر شرح ماموریت و سفرهای دو چهره برجسته یعنی پطرس و پولس متمرکز شده است و در کنار آن نیز به شرح همکاری دیگر شاگردان عیسی و خادمین در خصوص بشارت انجیل به تمام یهودیه و سامره و اقصی نقاط دیگر پرداخته است. شواهد و مدارک موجود در خصوص ماموریتهای دیگر شاگردان در درجه اول به دادههای سنتی و مستندات بازمیگردد. ما میدانیم که در قرنهای اولیه، مسیحیت مانند اخگرهای آتش در همه جا گسترش یافت. کسی باید این پیام را به طریقی مجابکننده انتقال میداد. در واقع (پکس رومانا) صلح و کنترل زیر ساختهای روم غیر مستقیم این امکان را فراهم کرده بود تا بتوان به صورت گسترده و ظاهراً نسبتا آسان در آن زمان بر طبق استانداردهای موجود سفر کرد.
پولس رسول ظاهراً در آن زمان بیش از هزاران مایل را برای رسالت و ماموریتش سفر کرده بود. وقتی پولس رسول چنان مسیری را طی کرده است چرا رسولان دیگر طی نکرده باشند؟ سوابق و مستندات حاکی از آن است که شمعون مسیر کوتاهتری را در طول ماموریتش طی کرده است. او از اورشلیم به جنوب و غرب رفت، سپس عرض آفریقای شمالی را کاملاً طی کرده و از مصر و لیبی و موریتانی عبور کرد و سپس از راه اسپانیا به جزایری که اکنون آن را انگلیس مینامیم وارد شد. تمامی این نواحی و مقاصد یا در محدوده امپراطوری روم بودند و یا در جوار این امپراطوری قرار داشتند.
شکوفایی جوامع مسیحی در مکانهایی دور افتاده یا دوردست مانند کارتاژ و الکساندریا متعاقباً خود نیاز به توضیح و تفسیر بیشتری دارد و از این مستندات بهرهمندند. رویداد بزرگ پنطیکاست که در اعمال رسولان باب دوم اتفاق افتاد و بارش روحالقدس زمینه بشارت و مژده مسیح را آغازگر بود و با همراهی و پیگیری سرگذشت رسولان، چگونگی پا گرفتن جنبشهای مسیحی و گسترش انجیل را در میان ملل مختلف، صریحتر بیان میکند.
عامل دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد حضور یهودیان تبعیدی در هر نقطه از اورشلیم است. با نگاهی به روند زندگی پولس و حضور او در کنیسههای یهودی در مکانهای دور افتاده که بدلیل همین تبعیدیان بود، ردپایی و یا جایگاهی برای گسترش انجیل فراهم میکرد. زیرا شاگردان بشارت میدادند مسیحی که مدتها در انتظارش بودید آمده است. بعدها شمعونغیور را در خاورمیانه در حال انجام رسالتش میبینیم. از اورشلیم تا شمال و شرق و حتی تا به ایران. تاریخ بیانگر این است که شمعون به طور وارونه مصلوب و سپس با اَرّه دو نیم میشود. شرح واضح آزار و شکنجههایی که در عبرانیان باب یازده به عنوان “فراخوان ایمان” مکتوب شده است مشخصه قهرمانان ایمان و راهی که انتخاب کردهاند میباشد.
این آیات مصداق بارزی از درد و شکنجه و آزاری است که پیروان عیسی آن را تجربه کردهاند.
زنان، مردگان خود را قیام کرده بازیافتند. امّا گروهی دیگر شکنجه شدند و رهایی را نپذیرفتند، تا به رستاخیزی نیکوتر دست یابند. بعضی استهزا شدند و تازیانه خوردند، و حتی به زنجیر کشیده شده، به زندان افکنده شدند. سنگسار گشتند، با اَرّه دو پاره شدند و با شمشیر به قتل رسیدند. در جامههایی محقّر از پوست گوسفند و بز در هر جا گذر کرده، تنگدست، ستمدیده و مورد آزار بودند. اینان که جهان لایقشان نبود، در بیابانها و کوهها، و غارها و شکافهای زمین، آواره بودند. (عبرانیان11: 35-38)
بگذار این زندگی و تمامی وابستگیهای دنیوی برود، حتی این زندگی فانی. جسم را میتوانند بکشند اما حقیقت و راستی خدا همچنان پابرجاست و پادشاهی او تا ابدالاباد.
مارتین لوتر