نويسنده در کتاب «چون رود جاري باش» حکاياتي از لحظاتي که پشت سر گذاشته و داستانهايي که شنيده و افکاري که در مراحل مختلف رودخانه زندگياش طي کرده را با ما در ميان ميگذارد، اين متون در مطبوعات مختلف دنيا منتشر شده سپس به درخواست خوانندگان به صورت مجموعه درآمده است. در ابتدا اين کتاب با شرح حال و زندگينامه پائولوکوئليو شروع ميشود.
زندگي پر از فراز و نشيب او مجموعهاي از لحظات نااميدي و اميد است. فردي که در کودکي با روياي نويسنده شدن اولين جايزه ادبياش را در مسابقه شعر مدرسه بهدست آورد، اما والدين او برايش نقشه ديگري داشتند؛ او را مهندس ميخواستند و آنچه را که مطابق خواستههايشان نبود ناهنجاري روحي_رواني ناميدند، اما خداوند از تمام آنچه بر اين کودک گذشت و از سختيها و فشارهايي که پشتسر گذاشت نويسندهاي تاثيرگذار ساخت. آثار او نگاهي تازه به خوانندگان ميداد، نگاهي به دور از تعصب، نگاهي تازه به جهان و آنچه درون آن است. او در تمام آثارش مردم را از آنچه آنها را در روزمرگي اسير کرده است آگاه ميسازد و تشويق ميکند که به دنبال روياهايشان باشند.
به دور از تعصب نسبت به همه چيز، آنچه را نيکوست بيابيم و مثل رود جاري باشيم، او به خواننده نظري را تحميل نميکند بلکه با دسترس قرار دادن حقيقت خواننده را تشويق ميکند تا حقيقت را بيابد و اين حقيقت است که ما را آزاد ميکند.
حکايات اين کتاب کوتاه اما پر محتوا، با پيامهاي بسيار زيبايي همراه است. شما را تشويق ميکنيم از داستانهاي آموزنده اين کتاب در مشارکتهاي خود استفاده کنيد، با يکديگر مشورت کنيد و پيام آن را براي زندگي خودتان بيابيد.
«چون رود جاري باش» همانطور که از اسم کتاب مشخص است نويسنده ما را دعوت ميکند تا جاري به سمت منبع حيات باشيم. از آنچه در اطرافمان ميگذرد براي زلال شدنمان استفاده کنيم و بر روي هر چيزي نايستيم. او ما را به جاري بودن دعوت ميکند؛ شما چقدر در زندگيتان کنترل امور را در دست داريد؟ آيا همانند رود جاري هستيد؟ آيا کنترل امور را به دستان خداوند سپردهايد؟ آيا به سمت آن هدف و رويايي که خدا برايتان دارد در حرکت هستيد؟ يا دنيا شما را مسدود کرده و چون برکهاي هستيد که به دور از دريا در حال خشک شدن است و يا زمان شما را به مرداب تبديل کرده است؟ هر چقدر سرسخت هستيد مهم نيست، باران رحمت خدا از آسمان جاريست تا ما جاري بودن را انتخاب کنيم، چون رود جاري باش تشنگان را سيراب کن و از سفر لذت ببر.
از آنجا که بنا به شرايط موجود در ايران بسياري از کتابهاي مهم دنيا به روش و زاويه ديدي متفاوت به فارسي ترجمه و در دسترس قرار ميگيرد ما به شما ترجمه آرش حجازي را پيشنهاد ميدهيم و در اين صفحه از مجله سعي بر اين داريم تا نگاهي از دريچه حقيقت را به شما ارائه دهيم.
در واقع دنيا پر از عقايد، مکاتب و فرهنگهاي متفاوت است و اما کلام خدا تنها منبع بيپايان از شناخت خداست. هر آنچه را که در زندگي با آن برخورد ميکنيد به زير ذرهبين کلام آورده و سپس در آن تأمل کنيد. اين کتاب حکايتي از افسانهها، داستانها و رواياتيست از دنياي اطراف و مجموعهاي از نظرات مختلف که همه پيامي پنهان در دل دارند «محبت کردن و عشق ورزيدن.» در انتهاي کتاب مجموعه اشعار پائولو را هم ميتوانيد مطالعه کنيد.
به عنوان مثال حکايت «راهنماي کوهنوردي»؛ نويسنده، روياي ما و نقشهاي که خداوند براي انسان دارد را به کوهي تشبيه کرده است. کوهي را که ميخواهي از آن بالا بروي انتخاب کن و تحت تاثير حرفهاي ديگران قرار نگير که ميگويند فلان کوه بهتر و راحتتر است؛ زمان نزديک شدن به کوه، آن را بشناس، کوه اغلب منظرهاي دور دست است؛ زيبا، جالب و پر از چالش پس تمام راهها و مسيرها را بررسي کن تا روزي به قله کوهت برسي. از تجربه ديگران استفاده کن چرا که به تو در مسيرت کمک ميکند، خطرات را اگر از نزديک ببيني ميتواني مهار کني، وقتي در بالا رفتن از کوه روياهايت را آغاز ميکني به اطرافت توجه کن، البته که پرتگاههايي در راه است اما اگر بداني که پايت را کجا ميگذاري و خطرات را تشخيص دهي ميتواني مهارشان کني. به بدنت احترام بگذار اگر تندتر بروي خسته ميشوي و نيمه راه از پيشروي دست ميکشي اگر هم آهسته بروي شب ميرسد و گم ميشوي، از چشم انداز استفاده کن.. از چشمههاي خنک.. از ميوههايي که در راه ميبيني و طبيعت تقديمت کرده است، به روحت احترام بگذار وسواس هيچ کمکي در رسيدن به هدفت نميکند. چه زيبا اين تصوير در ذهنهاي ما نقش ميبندد.
بله خداوند براي تکتک ما نقشه دارد و انتخاب با ماست تا در نقشه خداوند باشيم و کلام خدا چراغ پاهاي ما باشد يا نقشههاي شرير را دنبال کنيم. او ما را دعوت ميکند تا راه را بشناسيم، تحقيق کنيم، از تجربيات رهبر و کسي که آن راه را رفته بياموزيم، چشمهايمان را باز کنيم و از مشورت روحالقدس برخوردار شويم.
خطرات و راههاي شرير را که ميخواهد ما را از رسيدن به هدف باز دارد بشناسيم تا بتوانيم آن را مهار کنيم و با اميد و ايمان و محبت ادامه دهيم. از مسيري که در آن هستيم لذت ببريم و بدانيم در راهي که ميرويم تنها مقصود رسيدن به هدف نيست. در طول مسير ما ميتوانيم به شناختي تازه دست يابيم.
به بدنمان احترام بگذاريم، جسم ما معبد خداوند است، به روحمان احترام بگذاريم. توجهمان به اين باشد که جاده هر چقدر هم سخت باشد روحي که در ماست قويتر از هر چيزي در جهان است، پس به روحالقدس اجازه بدهيم تا عمل کند و تسليم او باشيم. بله تنها به توان خودمان نميتوانيم، اما به پشتوانه قدرت خداوند قوي هستيم. بياييد با ذهن کوچکمان خداوند را محدود نکنيم.
وقتي که به قله رسيديم شادي کنيم؛ رها باشيم و پرستش کنيم. مشکلات زير پاي ماست، ما از آنها با خداوند عبور کرديم. از ته دل آزادي را حس و چشمهايت را باز کن تا بادي که در قله ميوزد غبار قلبت را بروبد، چه زيباست که آنچه قبلاً رويا بوده حالا جزئي از زندگي توست.
ما در خداوند پيروزيم و او خستگيهاي ما را برميدارد، حال با قوت و لذتي که از پيروزي چشيدي به فکر باش، خدا براي هر روز تو نقشه جديدي دارد، وارد نقشههاي او بشو و مهمترين قسمت اين است که داستانت را براي ديگران بگويي. بله… شهادت، کاري که دست در دست خداوند به ثمر رسيده را با ديگران در ميان بگذار. بگذار ديگران تشويق شوند، آنها را تشويق کن تا شهامتي را که هديه روحالقدس است دريافت کنند و با کوههاي خود روبرو شوند.
پائولو همچنين مينويسد آخرين آزمون تمامي تلاشهاي انسان براي رسيدن به رستگاري عشق است.. پولس رسول نيز، در رساله به قرنتيان اينطور مينويسد، سه چيز باقي ميماند، ايمان، اميد، عشق.. اما عشق برترين آنهاست
از شما دعوت ميکنيم تا اين کتاب زيبا را که در غالب رمان نوشته شده است و مجموعهاي از قصهها، عقايد و نظرات پائولو کوئليوست را بهصورت کامل مطالعه کنيد چرا که او مسير نگاه آفرينندهمان را با قلم بينظيرش براي ما بهتصوير ميکشد.
شهامت و هدايت روحالقدس با شما