سالگرد رستاخیز و قیام گذشت و چند هفتهای هم از عید و یادآوری پنطیکاست میگذرد، اما آیا براستی همه چیز تمام شد تا سال آینده؟ و یا اینکه این یادآوری ما را به مسیری هدایت میکند. مسیری برای تبدیل، مسیری برای حقیقت تغییر درونی، مسیری برای شکفتن دانهای که در قلبمان کاشته شد ما را فرا میخواند تا رشد کنیم و ثمره آوریم.
امروز برای ما قیام یک مسیر است، مسیری که در آن مهیا شده تا در رابطه و مشارکت با خدای حقیقی و تفحص کننده دلها تبدیل شویم و در این مسیر اولین ایستگاهْ پنطیکاست و دریافت روح خداست. چرا که مسیح شاگردان را فرا خواند تا روحالقدس را به واسطه مرگ و قیام او بیابند و پس از آن اعلام خبرخوش نجات و مهیا شدن این شفا و آزادی را به جهانیان برسانند و امروز این مسیر برای من و شماست به عنوان شاگردان او.
او ما را فرا میخواند تا در این مسیر بمانیم و با قوت ادامه دهیم ولی گاهی فقط با گذشت سن و عمر ایمانیمان فقط به شوی تلویزیونی تبدیل، مبدل میشویم و حقیقت تبدیلی در ما نیست. حقیقتی که راستی را فریاد بزند و با او قدم بردارد. مسیری نه بر تکیه به داشتههای این دنیا بلکه با ایستادن و تکیه زدن بر صخره حقیقی در راه و مسیر قیام و پنطیکاست رهرو است.
برای محک زدن و ارزیابی اینکه در مسیر تبدیل و راستی در حال حرکت هستیم و یا به شوی تبدیل مبدل شدهایم بیایید نگاهی به انجیل متی باب چهاردهم بیاندازیم (متی باب14: 22تا 32).
شاگردان بدون عیسی بر قایقها نشستند و کمکم از ساحل و ثبات حقیقت دور و دچار طوفان و باد مخالف شدند. ترس تمامی زندگی آنها را در برگرفت ولی عیسی به سوی آنها بر روی آب قدم زنان آمد.
در وهله اول و نگاه نخست آنان گمان کردند شبحی میبینند و زمان مرگشان رسیده است و بزودی غرق خواهند شد و جای هیچ امیدی نیست. چه بسیار در طوفانها و بادهای مخالف زندگیمان چنین اندیشیدیم و نگاه نخستینمان نه بر خدای قادر مطلق و محبت او بلکه بر ترسها و مرگ و شکست خیره شد.
اما پطرس عیسی را میشناسد و در میان همان طوفانها و ناملایمتیهای قایق با او سخن میگوید: «سرورم اگر تویی مرا فرمان بده تا بر روی آب نزد تو آیم.» او عیسی را به فرمان دادن میخواند، اعلامی که نشان اقتدار عیسی و پادشاهی او بر زندگی پطرس بود. او به یاد داشت معجزه برکت پنج نان و دو ماهی که به هزاران نفر خوراک داد و سیر شدند و او بیاد داشت اگر عیسی فرمان دهد حتی طبیعت فرمان خواهد برد پس از عیسی میطلبد تا او را فرمان بدهد چرا که ایمان داشت هیچ چیز قدرت ایستادگی در برابر فرمان او را ندارد. نه موجها و نه باد مخالف و نه دریای بیکران و قدرتمند… و این آغاز تجربهای جدید در زندگی بود. او بر آبها قدم گذاشت، بر تمامی منطقها و فکرهای این دنیا… بر تمامی افکار انسانی و محدودیتها… او با عیسی تجربه چشیدن چیزی را داشت که تاکنون ندیده و نه چشیده بود. آغاز زندگیای معجزه آسا و تجربهای باورنکردنی…
او برآبها قدم گذاشت و چشم به عیسی دوخت و ادامه داد اما در میان راه باز چشمانش را به طوفانها و امواج دریا و ترسها گردانید و ترس او را فرا گرفت و بر افکار این دنیا باز هم متمرکز شد و این تمرکز نابجا او را به کام دریا و فرو رفتن در آب رهبر میشد.
شاید در زندگی بیاد میآوریم روزهایی که عیسی ما را از قایقهایمان فراخواند و با چشم دوختن به او تجربههای تازهای را چشیدیم. اما عیسی ما را میخواند تا نگاهمان همواره و هر لحظه به او باشد و قدم بر طبق ایمان و فرمان او برداریم.
امروز کمی بر روی این موضوع تامل کنیم و از خودمان ارزیابی و قیاسی در عملکرد در عیسی داشته باشیم. آخرین باری که با ایمان از عیسی خواستیم تا در زندگی و قایق ما فرمان بدهد … آخرین باری که با نگاه به عیسی و فرمان او قدم بر آبها گذاشتیم و روی آبها راه رفتیم، روی منطقهای این دنیا، بر روی افکار این عصر، آیا تجربه چشیدن کار عظیم او را بیاد داریم؟ آخرین بار چه زمانی بوده؟؟؟
امروز ارزیابی و محک اینکه آیا به شوی تبدیل مبدل شدهایم و یا در مسیر تبدیل قرار داریم همینجاست… اگر همین الان و هم اکنون بر روی این تجربه قرار نداریم بهتر است کمی بر عملکردمان نگاهی بیاندازیم و با کلام خداوند و راستی او آنها را بررسی کنیم. او ما را فراخوانده تا همواره بر روی این آبها در حالی که چشمانمان بر اوست قدم برداریم. از او بخواهیم فرمان دهد و با ایمان قدمهای خود را بر طبق فرمان او برآبها و امواج بگذاریم.
امروز او تو را فرا میخواند تا بر آبها راه روی…