اعتماد به خدا

سلامی به گرمای آتش محبت خداوند به مشتاقان صفحه من یک زن هستم.

در شماره پیشین مجله شروع به بررسی و تامل در مشکلاتی که ما زنان در جامعه و فرهنگ­مان با آن مواجه هستیم، کردیم. مشکلاتی که ریشه آن در گذشته و پیشینیان ما دارد و بذرهایی­ست که شیطان سال‌ها با برنامه‌ریزی آنها را کاشته، آبیاری کرده و به ثمر رسانده است. حال این درخت­ها در برابر شناخت خدا قد علم کرده و نیاز است تا آنها را بشناسیم و به حضور خدا برده بلکه خدا تمامی آنها را ریشه کن کند و با نگاه خدا، راه و طریق او را ببینیم.

ما زنان در جنگی برای به دست آوردن هویت‌مان گم شده بودیم، غافل از آنکه خداوند ما را به آرام بودن فرا خوانده تا پیروزی را بچشیم. اما با تمام توان انسانی­مان صدایمان را بلند می­کردیم و خود را از میان برچسب­هایی که دنیا به ما می­چسباند بیرون می‌کشیدیم و با خشونت و اعتراض به ستیز برخاسته، وارد گروه‌های فمنیستی می­شدیم، و یا آنقدر خود را ناتوان می­دیدیم که در بی‌ارزشی به پوچی و تباهی می­رسیدیم، در روزهایی که منتظر بودیم بگذرد و تمام شود! اما هدف خدا چه بود؟

فرزندی و مانند فرزند عمل کردن، وارث بودن، یک شدن و اینکه بدانیم اراده خدا این است که همه توبه کنند. او مرد و زن را یک خواند اما ما به سمت جدا شدن قدم برداشتیم و هر کس برای اثبات این که او بهتر است و او بیشتر می‌داند دچار خشم و نفرت درونی می­شد و سوسوی محبت خاموش و خاموش­تر. اما از آنجا که خدا فتیله نیم‌سوز را خاموش نمی­کند، با عشق و محبت خودش ما را از این مرگ رها کرد.

آیا ما خودمان را فرزند می­بینیم؟ شخصی که به بهای گزافی خریداری شده و به فرزند خوانده­گی پذیرفته شده و حال وارث تمام برکات کتاب مقدس می­باشد. برکاتی که قابل اجراست و حقیقت. در شماره پیشین اهمیت اطاعت کردن را یاد آور شدیم و این بار عاملی که باعث اطاعت می­شود را به یاد می­آوریم.

اعتماد به خداوند؛ بلی اطاعت زمانی شیرین و قابل اجراست که به خداوند اعتماد داشته باشیم. وقتی در مشارکت بانوان اسمیرنا شهادت­هایمان را در این خصوص مطرح می­کردیم با سختی‌ای که در اطاعت کردن است مواجه شدیم، و وقتی در اعترافات پیش رفتیم، ریشه‌ی آن، که اعتماد نداشتن به خدا بود را یافتیم. چقدر برای خداوند می­تواند سخت باشد که به او اعتماد نداریم؛ دوستی که همیشه با ماست اما ما به او اعتماد نداریم. چه شرم عجیبی ‌در این بی‌اعتمادی می‌تواند ما را بپوشاند. اما شکر برای خدایی که از دل­ها و ذهن­های ما آگاه است و بی­قید و شرط ما را محبت می­کند و همواره در حال آموختن به ماست.

بیایید به این بی­اندیشیم که توکل و اعتماد ما بر چیست؟

بر خداوند، یا پول و ثروت و روش­ها و تجربیات شخصی­مان! به نظر شما اعتماد نکردن به خدا چه ثمراتی را به دنبال دارد؟ و چرا نمی­توانیم به او اعتماد کنیم. براستی حال که ما فرزند خوانده شده­ایم آیا به نیکویی، رحمت و قدرت خداوند متعال، پدر، ایمان و اعتماد داریم!

هر چه بیشتر در شناخت این پدر دقیق شویم و او را بشناسیم راحت­تر می­توانیم دست از دست و پا زدن بیهوده کشیده و سکان را به دستان او بسپاریم.

و ما چگونه می­توانیم این خدا را بشناسیم؟

هیچکس هرگز خدا را ندیده است. امّا آن پسر یگانه که در آغوش پدر است، همان او را شناسانید. (یوحنا ۱: ۱۸)

عیسی به او گفت: فیلیپُس، دیری است با شما هستم و هنوز مرا نشناخته‌ای؟ کسی که مرا دیده، پدر را دیده است؛ پس چگونه است که می‌گویی «پدر را به ما بنما؟» (یوحنا ۱۴: ۹)

آری خداوند الگویی داده تا در مسیر صلح و سلامتی او پیش رفته و از برکات او لبریز شویم. تنها عیسی مسیح می‌تواند او را به ما بشناساند. پس هر چه بیشتر، ما نیازمند شناخت معبود و محبوبمان هستیم تا بتوانیم به او اعتماد کنیم.

و ثمر این اعتماد سایه قدرت خداوند است که همواره با ماست. زمانی که به خداوند اعتماد می­کنیم دیگر افکارمان و تجربیاتمان در گذشته ما را کنترل نخواهد کرد. و ما در مسیر مشورت خدا و طریق پارسایی قرار می­گیریم و دیگر مثل کاه سبک نخواهیم بود تا در دست شریر به هر سمت و سو هدایت شویم.

و همانطور که خداوند وعده داده که راه پارسایان را می­پاید، از ما نیز نگاهبانی خواهد کرد.

اما ثمره اعتماد نکردن به خدا، نا اطاعتی، قضاوت، ترس، ناامیدی و… است. زمانی که ما تسلیم خداوند نیستیم و با افکار خودمان به جلو پیش می­رویم عملکرد هر شخص در خانواده، در جامعه و در میان دوستان می­تواند ما را به هدف شیطان که نابودی ماست نزدیک‌تر کند.

تشویق­ها می­تواند مخرب باشد، بی‌تفاوتی­ها به طرد شدگی تبدیل شود و مشورت‌ها باطل به حساب آید. تنها به این دلیل که نگاه خداوند را نداریم. دنیا هر لحظه می­تواند برایمان تاریک و تاریک­تر شود و ترس تمام وجودمان را فرا گیرد.

وقتی دعای نجات را می­خوانیم به خداوند اینگونه اعتراف می­کنیم که شخصی گناهکار هستیم، با قدرت خود و یا کارهای نیک‌مان نمی­توانیم نجات بیابیم و رستگار شویم، ایمان داریم تو به خاطر گناهان ما بر روی صلیب کشته شدی، در قبر نهاده شدی، و پس از سه روز از مردگان برخاستی، ایمان داریم که تو زنده هستی و این اقتدار را داری که گناهان ما را ببخشی و ما را در پیشگاه خدا پارسا بشماری. تقاضا داریم ما را بپذیری و طبق وعده­ات زندگی نوینی به ما ببخشی از اینکه دعای ما را شنیدی متشکریم، آمین.

و این یک اقرار به زبان و یک ایمان قلبی است. ما تمام قلب و زندگی خود را تسلیم او می­کنیم، و اما در عمل چگونه رفتار می‌کنیم؟ با کوچکترین عملکرد دنیا سعی بر این داریم همه چیز را در کنترل گرفته و فراموش می­کنیم که تنها سکان­دار باید خداوند باشد.

آری؛ بر لب‌هایمان سرورم و خداوندم داریم، اما در عمل ناتوان هستیم!

شناخت این چشمه حیات و آب حیات می­تواند درون ما را از مشورت­های باطل بشویُد و از درون ما آب حیات جاری کند. در این بین ما می‌بایست با نفس‌مان مبارزه کنیم و به خداوند اجازه دهیم تا به تصمیمات‌مان ورود کند، تا دیگر مَرْکبی برای شریر فراهم نباشد تا ما را کنترل کند، بلکه روح خدا برای ما ثمراتش را به ارمغان آورد؛ پس بیایید نفس­مان را انکار کنیم و به جای آن، به خداوند اعتماد کنیم .

نمی­دانم امروز چالش شما چیست؟ از چه رنجیده­اید؟ در چه بحران و طوفانی هستید؟ اما می­دانم که خداوند نوری است که از میان تاریکی تابیده. اوست که طریق سلامتی را به ما نشان می­دهد. در لحظه به لحظه این زندگی ما در حال انتخاب هستیم که با چه کسی وارد مشورت می­شویم. اگر به خداوند سپرده باشیم زمانی در مورد مسئله­ای با همسرمان، دوستان و همکارانمان در صحبت هستیم روحیه­ای مطیع و فروتن ما را در برمی­گیرد. مشورت‌پذیر می­شویم، چون هر لحظه می‌دانیم این خداست که کشتی را به جلو پیش می­برد و منتظر چشیدن حضور او از طریق خواهر و برادرانمان هستیم. اما وقتی در خصوص مسئله­ای به محبت و قدرت خدا اعتماد نداریم چطور می­توانیم گوش شنوا باشیم تا با قلبی فروتن اطاعت کنیم، چون همه چیز را از دست آدم­ها می‌گیریم و حس می­کنیم آنها هستند که می­خواهند ما را به کنترل خود درآورند و هجوم این افکار قضاوتی است که هدف دنیای شرارت است.

قضاوت حتی برای یک لحظه، نگاه زیبایی که خداوند به ما هدیه داده است را می‌رباید و تاریکیِ دنیا به جای نور توجه ما را به خود جلب می­کند. بذرهای کاشته شده­ای که در مقابل چشمان ما درختی قطور شده‌اند تا نیکویی­ها را نبینیم و از برکاتی که خدا در اطاعت کردن به ما بخشیده بی‌نصیب بمانیم، و تمام توجه­مان به خاری باشد که در چشم دیگری‌ست.

آری قضاوت کردن سنگی است که مانع جاری شدن چشمه‌ی حیاتِ درون ماست.

وقتی علیه خودمان یا خانواده­مان در ذهن­مان دادگاهی بر پا می‌کنیم هدف­مان چیست؟ اثبات و اثبات و اثبات…

اما خداوند بر روی زمین آمد تا ما را از این دادگاه­ها که حتی بر علیه خودمان بر پا کرده­ایم نجات دهد. او نیامد تا محکوم کند، بلکه برای نجات آمد. ما چگونه عمل می­کنیم؟ آیا نجات فرزندان خدا برایمان اهمیت دارد؟ آیا آنها را به محاکمه می­کشیم یا نوید آزادی را بر لب داریم.

وقتی مسیح بر روی صلیب گفت پدر اینان را ببخش چه الگویی به ما داد؟ او مردم را بر حسب محبت­هایی که به آنها کرده بود ولی ثمری به بار نیاورده بودند داوری نکرد؛ او آنها را به عمل دست­هایشان داوری نکرد؛ او با تمام وجود مطیع پدر بود و اراده او را اولویت قرار داد و بر روی صلیب گفت تمام شد.

محکومیت تمام شد، مرگ مغلوب شد، بدی مغلوب شد و شفا جاری شد…

از آنجایی که ما از چیدمان­های شریر در زندگی خود و اطرافیانمان به طور کامل خبر نداریم باید چشمان­مان را به مظهر ایمان و نقشه و پازل خداوند بدوزیم، اوست که ما را در طریق درست رهبری می­کند.

او برای فرزندانش نقشه­های شریر را به برکت تبدیل می­کند. بیایید ما هم با قوت خدا تمام سنگ­هایی که دنیا به سمت ما پرتاب می­کند تا مانعی برای جاری شدن آب حیات شود را، پله­ای برای رشد در خداوندمان ببینیم و برای به صلیب کشیدن نفس­مان تمرین کنیم.

بیایید قضاوت نکنیم، بلکه نوید نجات را بر لب داشته باشیم و تمام امور زندگی­مان را به خدا که امین و مورد اعتماد است بسپاریم و از  او که سر ماست اطاعت کنیم. کلام او را از دهان خود دور نکنیم تا در شناخت او رشد کنیم، بلکه نور او تاریکی­های زندگی و افکارمان را روشن کند. وقتی در این اطاعت قدم برداریم با خداوند یکدل می­شویم و او محبت فرزندانش را در دل ما می­ریزد تا همه در طبیعت الهی او شریک شویم.

از همین رو، به سعی تمام بکوشید تا به واسطه‌ی ایمان خود نیکویی بار آورید و به واسطه‌ی نیکویی، شناخت، و به واسطه‌ی شناخت، خویشتنداری، و به واسطه‌ی خویشتنداری، پایداری، و به واسطه‌ی پایداری، دینداری، و به واسطه‌ی دینداری، مهرِ برادرانه و به واسطه‌ی مهرِ برادرانه، محبت. زیرا چون اینها در شما باشد و فزونی یابد، نخواهد گذاشت در شناخت خداوند ما عیسی مسیح، بی‌فایده و بی‌ثمر باشید. (دوم پطرس ۱: ۵-۸)

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

استان اراک
پرچمداران تلفن همراه – بخش دوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست