شناسنامه فیلم
«برادران لیلا» اثری دیگر از ساختههای «سعید روستایی» در مقام کارگردانی و همچنین فیلمنامهنویسی است. سعید روستایی که پیش از این در کارنامه خود دو فیلم بلند تاثیرگذار همچون: « ابد و یک روز» و «متری شش و نیم» را دارا است همواره به معضلات اجتماعی و تاثیرات آن بر خانواده میپردازد و این بار نیز اثری قابل تأمل در همین زمینه را خلق کرده است.
برادران لیلا با همراهی بازیگرانی همچون «سعید پورصمیمی، نوید محمدزاده، ترانه علیدوستی، فرهاد اصلانی و پیمان معادی» شکل گرفته است و تیمی حرفهای که با هدایت و کارگردانی روستایی بر طبق فیلمنامه هدفی بزرگ را نشانه رفته و شاید بتوان گفت که به آن دست یافتهاند.
متأسفانه این فیلم توقیف شد ولی نسخه کپی آن با کیفیتی مناسب در اختیار کاربران و تماشاچیان قرار گرفته است.
خلاصه فیلم
لیلا «ترانه علیدوستی» به همراه برادران، پدر و مادر خود در خانهای محقر زندگی فقیرانه و پر از مشکلاتی را دارند. اسماعیل «سعید پور صمیمی» پدر خانواده است و حال با مرگ بزرگ خاندان سعی دارد جایگاه او را بگیرد تا شاید با رسیدن به این جایگاه از احترام و ارزشی که سالها رویا و خیال آن را داشته است بهرهمند شود. اما برای بدست آوردن این جایگاه باید در عروسی خاندان بیشترین هدیه را به عروس و داماد بدهد. این شرط اسماعیل را به آن وا میدارد تا همه دارایی و حتی آرامش خانواده را فدا کند. اما لیلا و برادران در این میان ساکت نخواهند نشست….
بررســـی فیلـــــــم
فیلم برادران لیلا اهمیت راستی و داشتن یک هویت حقیقی را به تصویر میکشد. پدری که نه با راستی بلکه با خیالات به دنبال ساختن هویتی برای خود بوده و هست. اسماعیل میگوید که خاندان او را به شمال بردهاند و برای او احترام قائل بودند اما پسر بزرگتر به برادرانش میگوید که خاندان، هیچوقت اسماعیل را با خود به سفری نبردهاند و برای او ارزشی قائل نبودهاند.
در همان ابتدای فیلم اسماعیل وارد خانه بزرگ خاندان فوت کرده میشود تا در مراسم چهلم وی، نه همدردی راستین کند بلکه خود او دیده شود تا شاید جایگاهی را تصاحب کند. جایگاهی پوشالی و بیبنیاد. هویتی نه بر راستی و حقیقت بلکه بر دروغ و خیالات.
او به قدری زندگی خود را وقف خیالات و این جایگاه پوشالی کرده است که از زندگی و روابط حقیقی با فرزندانش نیز جا مانده و آنها نیز موفقیت و هویتی در خود نمیبینند.
فرزندان اسماعیل نه از تنبلی بلکه از نداشتن اعتماد به نفس رنج میبرند. اعتماد به نفسی که در هویت حقیقی و راستین جای داشته باشد. آنها در تلاشند تا زندگی را بسازند و در پس یک توالت عمومی زندگی موفق خود را تجسم میکنند. آنها به یک توالت عمومی که قرار است به مغازهها تبدیل شود وارد میشوند و قدم برای شمردن متراژ و جایگاه مغازه برمیدارند. قدمهایی که با اتاقکهای این توالت گره خورده است.
فرزندی دیگر بالاخانهای را اجاره کرده است و همگی فکر میکنند که او فردی موفق است اما حتی وی از آسانسور آن نمیتواند به بالا برود چرا که حقیقت زندگی چیزی دیگریست. او در بالای شهر منزل دارد اما حقیقت و هویتی پوشالی همچون پدر با خود به همراه دارد.
لیلا سعی میکند که رهبری این خانواده را به دست بگیرد و با همراه ساختن برادران، از این منجلاب و بحران خارج شوند اما او نیز موفق نخواهد بود چرا که نداشتن هویت و نشناختن آن، اعتماد و اطمینان را در هر قدم از او ربودهاند.
این فیلم بسیار قابل تأمل است و همراه با خانواده به گفتگوهای پرثمری میتوانید داخل شوید و مشارکتی در هویت و روابط را با یکدیگر بنا کنید.
آمین که کلام خدا هر لحظه برای هر مشارکت و قدمتان نوری باشد تا به سطحی تازه و والاتر وارد شوید.