مریم، عروس خداوند

مریم، عروس خداوند
با سلام به خوانندگان مجله اسمیرنا٬ شالوم بر شما عروس خداوند.
وقتی به معنای «عروس» دقت می‌کنیم پای یک شروع تازه و هویت نو در میان است. شاید تا به امروز آنچه از معنای کلیسا شنیده باشیم، ساختمانی بیش نباشد، اما در کلام خدا کلیسا اجتماع ایمانداران است که همه اعضای یک بدن در کنار هم، آن را تشکیل می‌دهند. عروس خداوند، آری جدا از جنسیت امروز تک تک ما به عنوان سنگ‌های زنده کلیسا، عروس مسیح خوانده شده‌ایم.
صرف نظر از کوچکی، بزرگی و جنسیت، امروز خداوند ما را فرا خوانده تا عروس او باشیم، او ما را دلربا خطاب می‌کند.
«خواهر و عروس من، باغی است دَر بسته، چشمه‌ای است قفل‌شده و سرچشمه‌ای است مَمهور!»
غزل غزل‌ها، باب 4 آیه 12
امروز ما به عنوان یک عروس دعوت شده‌ایم…
عروسی که نه تنها در تقدیس خداوند خواهد ماند و منتظر داماد خویش است، بلکه به فکر پر نگاه داشتن روغن در چراغدان خود نیزهست. در انجیل متی باب 25 مثل ده باکره‌ را عنوان می‌کند که در تاریکی شب نور چراغ را روشن نگاه می‌دارند تا داماد بیاید. حال چقدر در این دنیایی که هر روز تاریک و تاریکتر می‌شود نیاز داریم در نور خداوند و در کلام او بمانیم و همچون عروسانی وفادار بدرخشیم. ما اعضای یک بدن هستیم و به یک روح و به جایگاه ویژه فرا خوانده‌شده‌ایم تا با خداوند یک شویم؛ یکدل، هم هدف و همکار…
به عنوان عروس، اولین قدم این است که در وفاداری عهد ببندیم. خداوند می‌خواهد در زندگی ما، اولویت او باشد، سر و سرور…
اراده و خواست او را به انجام برسانیم و محبت او را بپذیریم. چقدر زیر اقتدار و اطاعت داماد سماوی هستیم؟ آیا نشان تعلق به او را همراه داریم؟ آیا سر و زانوهایمان در حضورش خم شده است؟
مریم کیست؟ «مریم» (مادر عیسی) به تمامی خود را به خدا تقدیم کرد به دور از هراسها و ترسها، عروس خداوند بودن را دید، دریافت کرد و پذیرفت. در این شماره می‌خواهیم در شخصیت مریم تأمل کرده و این برکت را با شما خوانندگان نیز به اشتراک گذاریم.
اما قبل از شروع بهتر است بدانیم که عیسی چه کسی را مادر و خانواده خود می‌خواند؟ عیسی در انجیل «متی باب ۱۲ آیه ۴۸» از ما می‌پرسد مادر من کیست؟ و برادرانم چه کسانی هستند؟ او به ما اشاره می‌کند و می‌گوید: «اینانند مادر و برادران من! زیرا هر که اراده پدر مرا که در آسمان است به جای آورد برادر، خواهر و مادر من است.»
آیا ایمان دارید می‌توانیم همچون مریم همکار خداوند باشیم؟!!! باشد که به فیض خدا اراده او را بجوییم. اراده نیکو، کامل و پسندیده او را و در پی عمل به اراده‌اش قدم برداریم. خدا از ما می‌خواهد که مانند مریم در هر جایی که قدم می‌گذاریم عیسی را به خاطر داشته باشیم و او را در شرایط و جمع خود وارد کنیم.
مریم از نسل داوود پادشاه بود و در شهر «ناصره» زندگی می‌کرد و با هیچ مردی همبستر نشده بود. این یکی از پیشگویی‌ها در عهد عتیق است که درباره مسیح گفته شده است.
«بنابراین خود خداوندگار به شما نشانه‌ای خواهد داد: اینک باکره آبستن شده، پسری خواهد زاد و او را عِمانوئیل نام خواهد نهاد.» اِشعیا، باب 7 آیه 14
«پس از برداشتن شائول، داوود را برانگیخت تا شاه ایشان گردد، و بر او چنین گواهی داد: داوود پسر یَسا را دلخواه خویش یافتم؛ او خواستِ مرا به ‌طور کامل به جا خواهد آورد. از نسل همین مرد، خدا طبق وعدۀ خود، نجات‌دهنده یعنی عیسی را برای اسرائیل فرستاد.» اعمال رسولان باب 13 آیات 22 و 23
مریم دختری بود به خداوند وفادار، او امید داشت که خداوند برای نجات بشر نقشه‌ای دارد و مسیح خود را می‌فرستد. او به این مهم ایمان داشت و به خوبی می‌دانست که رحمت خداوند شامل حالش شده است.
امری محال و غیرممکن، اما نزد خدا هیچ امری ناممکن نیست. زنی که برگزیده شد تا مادر مسیح موعود باشد، او به تمامی تسلیم خداوند شد و در اطاعت کامل گفت: «کنیز خداوندم، آنچه درباره من گفتی بشود.» چه درک و شناختی از خداوند نیاز داریم تا سرسپرده او باشیم وهمچون مریم لبیک بر زبانمان باشد.
امروز این درک و شناخت برای کسانی که مسیح را پذیرفته‌اند میسر است زیرا هیچ‌کس هرگز خدا را ندیده است. امّا آن پسر یگانه که در آغوش پدر است، همان او را شناسانید. کتاب انجیل «یوحنا باب1»
مریم شاید ترسید، حتی شاید تمام وجودش از آینده پیش رویش لرزید؛ اما نخست در پی خدا بود. او عشقش به خدا را با هیچ چیز معامله نکرد، نه ترس، نه تنهایی و نه حتی رسوایی، هیچ چیز نتوانست مانع اطاعت او شود. تنها چیزی که فکر و قلب او را در برگرفت، در پی خداوند بودن بود.
مریم می‌دانست که لزوم پادشاهی خداوند، در اراده او قدم برداشتن است و کلام را چراغ پای خویش می‌دانست و با تمام قلب در نزد خداوند قدم برمی‌داشت، در تک‌تک مراحل بزرگ شدن فرزندش هم شاهد کار عظیم خدا بود. تاییدی بر آنچه می‌بایست انجام می‌داد.
آیا خداوند در اولویت زندگی ما است؟ آیا همچون مریم ما هم عشق با خدا را در اولویت گذاشته‌ایم؟
ثمره این عشق اطاعت است، اطاعتی نه از روی ترس، بلکه از روی عشق؛ عشق خدا برای مریم برتر از آبرو، عشق زمینی و همه چیز بود.
داوود چقدر زیبا در مزمور ۲۳ می‌سراید…
خداوند شبان من است؛
محتاج به هیچ چیز نخواهم بود.
در چراگاههای سرسبز مرا می‌خواباند؛
نزد آبهای آرامبخش رهبری‌ام می‌کند.
جان مرا تازه می‌سازد، و به ‌خاطر نام خویش،
به راه‌های درست هدایتم می‌فرماید.
حتی اگر از تاریکترین وادی نیز بگذرم،
از بدی نخواهم ترسید، زیرا تو با منی؛
عصا و چوبدستی تو قوّت قلبم می‌بخشند.
سفره‌ای برای من در برابر دیدگان دشمنانم می‌گسترانی! سَرَم را به روغن تدهین می‌کنی
و پیاله‌ام را لبریز می‌سازی.
همانا نیکویی و محبت، تمام روزهای
زندگی‌ام در پی من خواهد بود،
و سالیان دراز در خانۀ خداوند
ساکن خواهم بود.

مریم سرود داوود را در دل داشت و در کلام خداوند رشد کرده بود. البته فریسی‌ها هم کلام را می‌دانستند اما تفاوت مریم با فریسی‌ها در این بود که او با ایمان کلام را پذیرفته و به آن عمل می‌کرد. او فقط نخوانده بود که خداوند، یهوه نیکوست و جویندگانش را پاسخ می‌دهد. خداوند موسی و قوم را از دریا عبور داده بود، رودخانه اردن به عقب رفته بود و دیوار اریحا فروریخته بود، بلکه او ایمان داشت و می‌دانست که خداوند عمل می‌کند و از آن رو اعتماد به خداوند را آموخته بود. او می‌دانست که خداوند وفادار است؛ او آنچه را که سال‌ها خوانده بود را به یاد آورد و قلبش شهادت داد که خداوند وفادار است و خداوند او را دیده، آنچه را که در ذهن او بود بر روی کلامش با ایمان اعلام کرد؛ مریم گفت: «کنیزِ خداوندم. آنچه درباره‌ من گفتی، بشود.»
ما چقدر با زبانمان اعلام می‌کنیم که خداوندا اراده‌ تو بشود؟ هیچ چیز از خداوند پوشیده نیست. آیا برای تحقق اراده خداوند در زندگیمان به خدا لبیک گفته‌ایم؟ آیا آنچه را که از گوش‌هایمان شنیده‌ایم و قلبمان شهادت می‌دهد را به زبان آورده‌ایم؟ اینکه خداوند نیکوست…
او عصای خداوند، روی زمین شد تا خداوند از طریق او عمل کند، ما چقدر به خداوند اجازه عمل کردن می‌دهیم؟ آیا اطاعت می‌کنیم؟ ما چقدر به خداوند اعتماد داریم؟ خداوندی که نقشه عظیم خود را برای نجات بشر از اول کشیده، آیا به فکر دردها و رنج‌های مریم نبود؟ ثمره اعتماد مریم و روح خدا در بطن او، تولد منجی بشر بود. ثمره روح خدا در قلب و افکار من چه چیز است؟ آیا به او اعتماد داریم تا ثمره زندگی‌مان نجاتی باشد برای همه؟
ارزش مریم در نظر خداوند
مریم در نظر مردم و خودش چه ارزشی داشت؟ چنانکه نوشته شده است: «پارسایی نیست، حتی یکی. هیچ‌کس فهیم نیست، هیچ‌کس جویای خدا نیست. همه گمراه گشته‌اند، و با هم باطل گردیده‌اند. نیکوکاری نیست، حتی یکی.» رومیان باب 3 آیات12-10
مهم این بود که او در نظر خداوند بسیار ارزشمند بود، مریم نیز قدوس نبود؛ تنها، خدا قدوس است. مریم هم تقدیس شده و وقف شده برای کار عظیم خداوند بود. خداوند می‌خواهد تا ما هم مقدسین باشیم و جدا شده برای کار او. آمین که ما هم در تقدیس خداوند قدم برداریم و با ایمان به کلام خدا عمل کرده و با قوت روح خدا پیش برویم تا در نظم الهی به آنچه اراده خدا هست دست یابیم و نجات را به دنیا نشان دهیم.
چقدر در بشارت‌ها، خدمت‌ها و در زندگی، اولویت ما پادشاهی خداست؟ اگر می‌خواهیم همه چیز برای خیریت ما باشد، باید در نظم و اراده او حرکت کنیم و از خداوند جلو نزنیم، باید منتظر برکت خداوند باشیم و در مسیر او حرکت کنیم.
مریم خود را بزرگ نمی‌دید، او قدرت خدا را بزرگ‌تر و بالاتر از هر منطقی می‌دانست، مریم اجازه نداد تا احساساتش او را بفریبد، او نفس خود را به صلیب کشید تا خداوند در او قیام کند. آیا در زندگی، بارها جمله‌ «من نمی‌توانم» را به کار می‌برده‌ایم؟ اینکه «من نمی‌توانم» یک واقعیت هست! اما حقیقت نیست؛ بله! من نمی‌توانم، اما خداوند از طریق من عمل خواهد کرد. آیا ما مطیع و سرسپرده خداوند هستیم؟ چقدر به خداوند اعتماد داریم؟ اگر اعتماد داریم پس در نظم او قدم برمی‌داریم و به جایی می‌رسیم که خواست و اراده خداست، جایی که ستاره آن را نشان می‌دهد تا مغان‌ و دنبال کنندگان اراده‌ خدا به استقبال پادشاه عالم بیایند.
مریم، یک مادر
«زمانیکه عیسی دوازده ساله بود و به همراه والدینش برای شرکت در مراسم عید پِسَح به اورشلیم رفته بودند هنگام بازگشت، عیسی آنها را همراهی نکرد و نیز والدین او متوجه غیبتش نشدند. پس از گذشت یک روز متوجه نبود او شده و به اورشلیم بازگشتند و بعد از سه روز او را یافتند. چون والدینش او را در آنجا دیدند، شگفت‌زده شدند. مادرش به او گفت: پسرم، چرا با ما چنین کردی؟ پدرت و من با نگرانی بسیار در جستجوی تو بودیم.» (انجیل لوقا باب 2 آیات 14 تا 84)
عملکرد مریم با تمام وجود نشان دهنده حس مادری و مسئولیت‌پذیری وی بود. شاید او نباید نگران می‌شد چون همه چیز در دستان خدا بود، اما در اینجا ما متوجه می‌شویم که حس مریم به فرزندش چگونه بود و این می‌تواند برای ما عمق دردی که مریم هنگام به صلیب کشیده شدن عیسی و زخم خوردن‌هایش داشت را به تصویر بکشد.
مریم در عروسی قانا
حال بیایید با هم در انجیل «یوحنا باب ۲» تأمل کنیم: «روز سوّم، در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی نیز در آنجا حضور داشت. عیسی و شاگردانش نیز به عروسی دعوت شده بودند. چون شراب تمام شد، مادر عیسی به او گفت: «شراب ندارند!» عیسی به او گفت: «بانو، مرا با این امر چه کار است؟ ساعت من هنوز فرا نرسیده.» مادرش خدمتکاران را گفت: «هر چه به شما گوید، بکنید.»
گویی این آیات روندی ایمانی را برای ما باز می‌کند، روز سوم اشاره به رستاخیز مسیح دارد، در این آیات اول اسم مریم آمده و بعد اسم عیسی و شاگردانش، ما در این دنیا هر روز وارد محفل‌هایی می‌شویم، از جمع کوچک خانواده‌مان گرفته تا اجتماع، محل کار و… اما چقدر همچون مریم پادشاهی و جشن خدا را با خودمان به آن مکان‌ها می‌بریم؟
وقتی مریم متوجه شد صاحب میهمانی دچار مشکل شده، به سمت عیسی رفت و از او درخواست کرد. مریم از کجا می‌دانست که عیسی می‌تواند، با اینکه هنوز معجزه‌ای از او ندیده بود؟ عقل و منطق، می‌توانست مریم را هدایت کند تا این موضوع را با صاحب میهمانی یا کسی که مسئول هست در میان بگذارد، اما او اول با خدا مشارکت کرد و از او درخواست کرد.
او در این پادشاهی می‌بایست به خداوند گوش می‌سپرد. خداوند مریم را برکت داده بود؛ محبت مادرانه در قلب و روح او جاری شده بود، مریم مسئولیت فرزندی را به عهده داشت که خودِ خدا بود. او درد و رنج‌ بسیاری به خاطر فرزندش تحمل کرد، قضاوت‌ها را با بینش خداوند نگریست و می‌توان گفت او اولین کسی بود که صلیب مسیح را بر دوش گرفت.
مریم مثل تمام مادرها عاشق فرزندش بود اما او را متعلق به خود نمی‌دانست، او را متعلق به خدایی می‌دانست که همه چیز در دستان اوست. مریم تنها کسی بود که با تمام وجودش عمانوئیل یعنی «خدا با ماست» را چشیده بود، چشیده بود که خدا محبت است و به آن ایمان داشت، حتی اگر همه دنیا به محبت خدا بگویند «نه». به راستی ما چقدر محبت خداوند را چشیده‌ایم؟
قدم به قدم در انجیل که پیش می‌رویم اسم مریم کمتر دیده می‌شود. او ابتدا در حال دیدن امور بود، آنها را به خاطر می‌سپرد و تامل می‌کرد. ما چقدر در کارها و خدمت‌هایمان توجه‌مان به عیسی است، اینکه جلال از آن اوست. ما وقتی کار کوچکی برای خدا انجام می‌دهیم در واقع برای خودمان انجام داده‌ایم؛ ولی گاهی اوقات چنان پر از فخر می‌شویم که حتی از خداوند گله می‌کنیم که چرا من که این کار را انجام دادم ولی سزایم چنین و چنان است؟ اما مریم آهسته پشت عیسی می‌آمد، نظاره‌گر بزرگ شدنش بود و او را هنگامی که صلیب را به دوش می‌کشید تا گناه جهان را بردارد می‌دید.
عملکرد او چه بود؟ ثمره اطاعت مریم پادشاهی خداوند بود که پیش می‌رفت و هیچ چیز نمی‌توانست مانع نقشه خداوند شود. مریم درد کشید و زخم خورد، او مردمی را می‌دید که روزی در طلب شفا بودند و روز دیگر پسرش را به صلیب کشیدند. او چگونه عمل کرد؟ به راستی ما چگونه عمل می‌کنیم؟ چقدر درد دارد؛ او می‌توانست به یاد بیاورد که عیسی چگونه به دنیا آمد، چقدر با جان و دل از او مراقبت کرد، چه تهمت‌ها و زخم‌هایی را تحمل کرد تا در آخر او را به صلیب بکشند؟!
چقدر سخت است که ثمره آنچه با جان و دل برایش قدم برداشتی را به صلیب بکشند.
بله، راه پادشاهی خداوند خالی از درد و رنج نیست. مریم اگر نگاهش به مردم بود چقدر می‌توانست درونش پر از خشم، نفرت و ترس شود. اما او نگاهش را به صلیب دوخت و به یاد آورد چرا عیسی به دنیا آمده؛ آمد تا جهان نجات یابد…
مریم اولویت را در همه چیز ابتدا پادشاهی خداوند می‌دید. مریم می‌دانست که صاحب این پادشاهی نیست، بلکه زیر فیض آن آمده و زندگی می‌کند و در این راه هر چه داشت را داد تا آن را بدست آورد.
بعد از صعود عیسی وقتی مریم را در کنار شاگردان می‌بینیم که همگی یک دل، تمام وقت خود را صرف دعا کرده بودند و منتظر زمان وعده و آمدن روح‌القدس بودند، در می‌یابیم که مریم پادشاهی خدا را چشیده بود و حال تمام زندگی‌اش را در پای صلیب فدا کرده بود تا گنج را بدست بیاورد و این گنج همان پادشاهی خداوند است.
حال که در شخصیت مریم تأمل کردیم درباره خودمان چگونه می‌اندیشیم؟ ما همه برای خدا ارزشمندیم و هر یک متفاوت هستیم، ما همکاران خداوند خوانده شده‌ایم. چقدر ایمان داریم که خدا ما را در این مهم یاری می‌دهد؟ او همیشه با ما بوده و تا به آخر هم هست؛ اما این ما هستیم که انتخاب می‌کنیم در پادشاهی خدا بمانیم و زیر فیض او باشیم یا نه…
بیایید ما نیز همچون مریم در این پادشاهی، محبت، صداقت، درستکاری و وفاداری را آبستن باشیم و از قضاوت‌ها نترسیم. بیایید زین پس وارد هر فصل و قسمتی از زندگیمان که می‌شویم هر چقدر سخت و غیرممکن، اول پادشاهی خداوند را جویا باشیم و اعتمادمان را بر او نهیم. مثل مریم قدم‌هایمان را با اقتدار برداریم و بچشیم که خداوند نیکوست، خداوند محبت است. بیایید ما نیز درد و رنج عشق به خدا را متحمل شویم تا در ملکوت و پادشاهی آسمان سهیم گردیم.
مسح، فروتنی و اقتدار خداوند با شما.

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

نقش نگار
پینوکیو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست