خوب یا خدا؟

کتاب “خوب یا خدا؟” جزء آن دسته از کتاب­های خودآموزی نیست که بخواهد در تغییر بعضی رفتارها به ما کمک کند، بلکه کتابی است که به ما قدرت می­بخشد تا با خدا وارد سطحی از رابطه شویم که تمام جنبه­های زندگی­مان را متحول سازد. در مجله شماره پیشین (۳۶) شروع کردیم به بررسی این موضوع که آیا خوبی و نیکویی کافی‌ست!؟ تشویقتان می­کنم که برای درک بهتر از هدف این کتاب شماره پیشین مجله را مطالعه کنید و در نظم وارد سرفصل‌های جدیدی که معرفی می‌کنیم بشوید.

وقتی از فصل “جی‌پی‌اس درونی” عبور کردیم به فصل “غیور برای ما” رسیدیم

آن قدوس می‌گوید: مرا با که قیاس می‌کنید، تا با او برابر باشم؟ چشمان خود را به اعلی برافرازید و ببینید: کیست که اینها را آفرید؟ کیست که لشگر اینها را به شماره بیرون می‌آورد، و آنها را جملگی به نام می‌خوانَد؟ به سبب کثرت قوّت و عظمت قدرتش هیچ‌یک از آنها گم نخواهد شد. (اِشعیا 40: 25-26)

هیچ چیزی کامل­تر و سودمندتر از بودن در حضور خدا نیست و جدا از خدا هیچ حکمت، دانش، درک و فهم سودمندی وجود ندارد. جای شگفتی است که انسان می­تواند در حضور چنین شخصی بایستد. جای حیرت بیشتر دارد که او حتی بیشتر از ما مشتاق و خواستار حضور ماست. آیات بسیاری هست که به غیرت خدا نسبت به ما اشاره می­کند. تمامی این آیات در مورد رابطه ما با او هستند و این که دوستی با دنیا دشمنی با خداست. نویسنده در این فصل واژه دنیا و استانداردهای آن را برای ما باز می­کند. او می­نویسد که اسارت دنیا بیرونی نیست بلکه درونی است، این اسارت در خواسته‌ها، نیت و انگیزه­های قلب و فکر جریان دارد. درون ما میدان مبارزه است، جایی که تارها تنیده می‌شود، جایی که دوستی یا زنا با دنیا در آن آغاز می‌شود و در نهایت وجود ما را در بر می­گیرد. این اتفاق می­تواند هم برای فردی که بندرت در جلسات کلیسا حاضر می­شود و هم  برای شخصی که هرگز هیچ جلسه‌ای را از دست نمی‌دهد و به سختی مشغول خدمات کلیسایی است، رخ دهد.

نویسنده به معنای دوستی و قدم­هایی که آرام آرام توجه ما را از خداوند برمی­دارد اشاره می­کند. این که دوستی با دنیا از یک مشارکت ساده اتفاق می­افتد اما به این می‌انجامد که ما بین دنیا و خدا، دنیا را انتخاب می­کنیم و چه اندوه فراوانی که باعث ناراحتی کسی می‌شویم که جانش را برای ما داد و ما این کار را با آگاهی و عشقی که به خدا داریم انجام می­دهیم.

اندوه برای خدا یکی از ثمرات این رابطه شکسته شده می­باشد و این اندوه به نجات می­انجامد و در اثر افکار نفس پدید می­آید.

اما در اثر دوستی با دنیا شاید هم چون شائول دچار اندوه شویم، اندوهی که از دست دادن جایگاهمان میان مردم است و…

آری خداوند از انگیزه‌های ما آگاه است و این اندوه است که به نجات نمی­انجامد.

در این کتاب طبق روال در هر موضوع، نویسنده ابتدا با مثالی از کتاب مقدس شروع می­کند و از ادامه از تجربه خود در مورد همان مسائل صحبت می‌کند. او از علاقه خودش به تماشا بازی فوتبال و موکول کردن الزام روح‌القدس در دعا صحبت می­کند که چگونه به تدریج علاقه دیدن نتیجه بازی او را از اطاعت خدا دور کرد و وقتی به جای اطاعت به خدا وعده داد تا زمان بیشتری را بعداً صرف دعا کند خداوند به او نشان داد که از او قربانی زمانش را نمی­خواهد بلکه اطاعت او را می­خواهد. آری چقدر جسارت داریم؟ چقدر نسبت به الزام روح‌القدس حساس هستیم؟ در طول روز چه چیزی را انتخاب می­کنیم؟ آیا با خدا در مشارکت هستیم؟ او مشتاق است تا او را در همه چیز دعوت کنیم و هیچ جایی بدون حضور او نرویم.

چقدر در دوستی با خدا هستیم. مسلماً خداوند دیدن بازی فوتبال را برای جان منع نکرده بود، اما می­خواست اولویت اول جان باشد. وقتی خدا در اولویت قرار دارد تمام زاویه­های زندگی زیر محبت او زیباست، اما بدون حضور خدا هیچ لذتی دوام ندارد و همه چیز بطالت است.

همانطور نویسنده به مطلب تقدس اشاره می­کند که چقدر کسانی وجود دارند که از این لغت فرار می­کنند، اما خداوند ما را به تقدس فراخوانده و این حقیقتی است که باید با آن روبرو شویم. کلیسا باید تصویر و درکش را از تقدس بالا ببرد. درست است که ما با توانایی و شایستگی­مان به جایگاه‌‌مان در مسیح دست پیدا نمی­کنیم، اما باید با طبیعت جدیدمان همکاری کرده وجود خود را تسلیم آن نماییم تا رفتار و اعمال نیک داشته باشیم.

اکنون ای برادران، می‌خواهیم شما را از فیضی که خدا به کلیساهای مقدونیه عطا کرده است، آگاه سازیم. زیرا در همان حال که ایشان به سبب زحماتی توانفرسا، در بوتۀ آزمایش قرار داشتند، از شادی بی‌حد و فقر بسیارشان، سخاوتی بیکران جاری گشت. چرا که در حد توان خویش و من شاهدم که حتی بیش از آن  خود پیشقدم شده، با اصرار زیاد از ما خواهش کردند که در این خدمتِ به مقدسین سهیم باشند.( دوم قرنتیان۸: ۱-۴)

ما نمی­توانیم برای عدم تغییر و دگرگونی خود عذر و بهانه بتراشیم که انسانیم و انسان جایزالخطا است، بنابراین تمرکز ما صرفاً برای آموزه کوتاه و خلاصه شده فیض خواهد بود و این که گناهان حال گذشته و آینده ما بخشیده شده. اگر صرفاً به این باور داشته باشیم به امنیتی کاذب بال و پر داده­ایم زیرا وجدانمان ساکت است، اما درون ما فریاد است که «باید چیز بیشتری هم باشد».

آری، یک حقیقت ناشناخته فیض، قدرت خداست که در ضعف­های ما نمایان می­شود. نویسنده در این مورد و چگونگی آن مطالعه زیبایی با ما در میان می­گذارد.

جان در مورد مفید بودن پیام‌ها صحبت می­کند. اینکه گاهی پیام­هایی هستند که ناخوشایند و تادیبی هستند، مفید و سودمند؛ و گاهی پیام­هایی می­شنویم که خوشایند هستند اما تخریب کننده. حال بیشتر به معنای خوب یا خدا پی­بردیم.

زخمی هم که از دوست رسد وفادار است، اما به صد بوسۀ دشمن هم نتوان اعتماد کرد. (امثال ۲۷ :۶)

شناخت واژه تقدس، فیض خدا و ترس مقدس برای تک به تک ما نیاز است و نویسنده به بررسی دقیق این واژه­ها در ریشه و قدرت آنها می­پردازد.

شما را تشویق می‌کنم تا این کتاب را در مشارکت­های گروهی مطالعه کنید و تمرین­ها و سوالات پایان هر فصل را با تامل پاسخ دهید. ایمان دارم که قدمی بزرگ در شناخت رابطه با خداوند برای شما خواهد بود.

نکاتی بسیاری در این کتاب توجه مرا به خود جلب کرد که نیاز است بارها آن را مطالعه کنم، اما یک قسمت بسیار زیبا که درونم آتش بر پا کرد نگرش و هدف خدا در آیه ۱۵ باب ۱۴ کتاب یوحنا بود:‌”اگر مرا دوست بدارید احکام مرا نگاه خواهید داشت.”

خدا هدف ندارد که شرطی بودن این جمله را به ما نشان دهد. اینکه اگر احکام خدا را نگاه داریم آن زمان خدا را دوست خواهیم داشت. این یک باور شریعت گرایانه است، اما اگر عمیقاً خدا را دوست داشته باشیم بر انگیخته خواهیم شد تا احکام او را نگاه داریم.

آنچه که دلتان محکم بدان چسبیده و دلگرمید، همان در حقیقت خدای شماست. (مارتین لوتر)

دوستی و عشق با خدا در شما

 المیرا عزیزی

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

پنتیکاست و شفای روابط
آرام باشیم و در دعا از خداوند بخواهیم که به جای ما عمل کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست