سونگ می

«سونگ می» بیست سال در چین زندگی کرد جایی که سال‌ها پیش قاچاقچیان انسان، او را به آنجا بردند و به یک مرد چینی فروختند تا با او ازدواج کند. در همان دوران بود که او آزادی حقیقی و هدف اصلی زندگیش را پیدا کرد.
در سال 2015، یکی از دوستان سونگ می درباره انجیل صحبت و برای شناخت بیشتر عیسی مسیح، به کلیسا دعوتش کرد.
سونگ می پس از چند بار به کلیسا رفتن و ارتباط داشتن با اعضا کلیسا، حس کرد این ارتباط می‌تواند دردسر ساز باشد، بنابراین دیگر به کلیسا نرفت. مردم کره شمالی به دلیل حضور غیرقانونی در چین، اغلب در دید همگان و اماکن عمومی حاضر نمی‌شدند و تا جایی که می‌توانستند از ارتباط با مردم چین خودداری می‌کردند و از آنها فاصله می‌گرفتند. یک بار بر حسب اتفاق، خادمی از یک سازمان مسیحی با سونگ‌می ملاقات می‌کند.
سونگ‌می می‌گوید: «او مرا به کلیسا دعوت کرد و راستش من پس از مدتی، وقتی صداقت و وفاداری و خدماتی که آنها به زنان محروم کره شمالی ارائه می‌کردند را دیدم، تازه فهمیدم زندگی کردن به عنوان یک مسیحی چه معنا و مفهومی دارد؟»
آن خادم، مرتب به دیدار سونگ‌می می‌رفت و در خواندن انجیل کمکش می‌کرد، سرانجام او به مسیح ایمان آورد.
سونگ‌می می‌گوید:
«از طریق آن خادم بود که من عیسی را به عنوان نجات دهنده پذیرفتم و از آن به بعد قلبم سرشار از سرور و شادی شد. من بعد از بیست سال زندگی در چین و احساس تنهایی، خدا را شناختم و حالا دیگر تنها نیستم، خدا و خادمین او کنار من هستند.»
یافتن هدف
در سال 2017، آن خادم از سونگ‌می دعوت کرد تا با هم به ملاقات دیگر زنان کره شمالی که در چین زندگی می‌کردند بروند؛ این دیدار‌ها در سونگ‌می تاثیر عمیقی داشت.
او می‌گوید: «وقتی همراه آن خادم برای ملاقات دیگران می‌رفتم، تازه متوجه می‌شدم که تا چه حد زحمت می‌کشد. او باید از صبح خیلی زود تا دیر وقت رانندگی می‌کرد تا یک خانم از کره شمالی را ملاقات کند. حتی وقت‌هایی که او خیلی خسته بود باز هم به کار کردن ادامه می‌داد. هر زمان که می‌خواستیم به ملاقات زنی برویم، برای کسی که قرار بود ملاقات کنیم، بسته‌های کمکی آماده می‌کرد. من هرگز چنین انسانی در زندگی خود ندیده بودم.»
آنها با شور و اشتیاق، با زنان سالخورده کره شمالی ملاقات می‌کردند و به خدماتشان در بین آنها ادامه می‌دادند.
سونگ‌می از این همه تلاش و پیگیری آنها متحیر بود، بطوریکه با تعجب از آن خادم سوال کرد: «آیا ملاقات زنان سالخورده محروم که هیچ‌کس به آنها توجهی نمی‌کند برای شما سخت نیست؟ طبیعتاً شما، با این حجم از کار، باید خیلی خسته شده باشید. واقعا من نگران شما هستم.»
خادم پاسخ داد: «خواهر عزیزم این کار باعث افتخار و شادی من است که در راه خدا خدمت کنم و من حقیقتا از این کار لذت می‌برم.»
سونگ‌می می‌گوید: «دیدن آن خادمین و ملاقات‌ها و پاسخی که آن خادم داد برای من یک دنیای جدیدی بود، دنیایی که قبلا هرگز آن را تجربه نکرده بودم.» همانطور که آنها به این دیدار‌ها ادامه می‌دادند، سونگ می تصمیم گرفت از این فرصتی که خداوند برای او مهیا کرده نهایت استفاده را ببرد و مانند آن خادم، از آنچه که برای دیگران انجام می‌دهد شاد باشد.
او گفت: «تا به آن روز، همیشه فکر می‌کردم زندگی من خیلی پرمشقت و دشوار است اما حالا می‌فهمم که بعضی از مردم، رنج و دردی به مراتب بیشتر از من دارند. امروز درک می‌کنم که خدمت کردن برای خدا چه معنایی دارد و مانند آن خادم، من هم از اینکه برای خدا به مردم خدمت می‌کردم احساس لذت حقیقی را تجربه کردم و چیزی بسیار ارزشمند در زندگی یافتم.»
آن بسته‌های کمکی در واقع چیزی فراتر از غذا و پول بود، در واقع راهی بود تا محبت مسیح را به آنها نشان بدهد. سونگ‌می گفت: «امیدوارم روزی هر یک از آنها به خدا ایمان بیاورند و در ایمان خود با استقامت بایستند و در آن بمانند.»
سونگ‌می دیگر به طور مرتب در تحویل دادن بسته‌های کمکی مشارکت می‌کرد. او هر بار بسته‌ها را به دو خانواده می‌رساند و روز قبل از توزیع بسته‌ها، با خادم موسسه، برای ملاقات‌ها برنامه‌ریزی می‌کردند و روز ملاقات برای خرید وسایل به فروشگاه‌های محلی می‌رفتند. ساعت‌ها صرف خرید و آماده سازی بسته‌ها می‌کردند. آنها بسته‌ها را با وسایل ضروری مراقبت فردی، دارو، لباس و یک فایل صوتی انجیل پر می‌کردند.
او می‌گوید: «پس از آماده سازی بسته‌ها، حدود 4 ساعت رانندگی و پس از رسیدن به خانه‌های آنها و چند ساعت دعا و پرستش، با هم صحبت می‌کردیم. پس از پرستش، تغییر چشمگیری از نظر روحانی در چهره‌های آنها می‌دیدم.»
سونگ‌می پس از اینکه مفهوم خدمت را آموخت و آن را شخصا تجربه کرد، خود شروع به ملاقات زنان کره شمالی در چین کرد.
یکی از دو ملاقات به یاد ماندنی سونگ می، ملاقات با مادر بیوه به همراه دو فرزندش بود که بر فراز کوهی زندگی می‌کرد و از سرطان حاد ریه رنج می برد. وقتی او آنها را ملاقات کرد از شنیدن داستان زندگیشان چنان تحت تاثیر قرار گرفت که علاوه بر هدایایی که برایشان آورده بود مقداری از پول خود را نیز به آنها بخشید. او گاهی اوقات مجبور بود برای دیدار زنان کره‌ای، به روستاهای کوچک چین ‌برود، نقاطی که مردم سریع متوجه می‌شدند که او یک غریبه است.
او می‌گوید: «وقتی من به خانه‌های کسانی که قرار بود ملاقاتشان کنم می‌رفتم، همسایه‌ها کنجکاو می‌شدند و اگر ما در خانه با صدای بلند پرستش می‌کردیم مردم به پلیس گزارش می‌دادند زیرا از مسیحیت خوششان نمی‌آمد. راستش وقتی خیلی جوان بودم، من را فروخته بودند و به همین دلیل اگر پلیس می‌آمد خطر توبیخ شدن و حتی دیپورت شدنم به کره شمالی وجود داشت. با این وجود من آنجا بودم و این خطر را به جان خریدم. پلیس به من و همراهانم می‌گفت که در خانه‌های مردم تجمع نکنیم ولی من فهمیده‌ام که وقتی انجیل می‌خوانیم هیچ‌کس نمی‌تواند مانع این شود که ما دور هم جمع شویم و خدا را پرستش کنیم. من به ملاقات‌ها و رساندن بسته‌های امدادی و انجیل به مردم ادامه دادم.»
او مرتب از کسانی که بسته دریافت می‌کردند، می‌شنید که می‌خواهند از طریق پیغام با او در تماس باشند. سونگ‌می می‌گوید: « باورتان نمی‌شود که حتی یک عدد خمیردندان، چقدر می‌تواند باعث شادی و قدردانی آنها ‌شود.»
آنها بابت بسته‌های کمکی و کلام خدا بسیار سپاسگزارند. بسته‌های کمکی خیلی مفید و ضروری هستند زیرا هر دو نیاز، جسمی و روحی آنها را برطرف می‌کنند. از آنجایی که سونگ می، ارزش این بسته‌های کمکی را در چین فهمیده بود، خود را متعهد کرده تا همیشه در این خدمت مشارکت کند. به عقیده او این خدمت هرگز نباید متوقف شود.

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

پیروزی در بیابان
جعبه پرنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست