پنطیکاست مبارک

این روزها بحث داغ یکدلیست، اتحاد و کنار هم زیستن وگفتگوهایی پر از چالش. هرکدام از ما در رابطه برقرار‌کردن با اطرافیان چالش‌های خودمان را داریم شاید وقتی به یکدلی شاگردان و جمع شدن آنها زیر یک سقف فکر می‌کنیم، زیر لب زمزمه می‌کنیم: «الان شرایط فرق کرده و دیگر حتی نمی‌توان دور هم جمع شد»، بیماری‌ها و شیوع آن از یک طرف، گرانی و تورم قیمت‌ها از طرفی دیگر و شاید هم دلیلی برای با هم بودن‌ها در سر نداریم. شاید از اخلاقیات یکدیگر خوشمان نمی‌آید یا سطح انتظارات و توقع‌ها ما را به سکون در رابطه‌ها کشانده ‌است. اما حکم خدا برای ما اینست:

 «همسایه خود را همچون خویشتن محبت نما»

به عنوان ایمانداران اجتماع ما هست که معنی کلیسا می‌دهد جدا از هرفاصله مکانی یا حتی زمانی. ما سنگ‌های زنده‌ای هستیم که با هم و در کنار هم بدن مسیح را تشکیل می‌دهیم. بدنی که در اراده و نظم خدا در حرکت هست و می‌بینیم که چطور بعد از قیام و صعود عیسی شاگردان و پیروان او تحت هدایت روح‌القدس کاری که مسیح به آنها سپرده بود به انجام می‌رساندند. اینبار بر این هستیم تا نگاهی به کتاب «اعمال رسولان باب ۹» بیندازیم و در شخصیت و عملکرد طابیتا تامل کنیم.

در یافا شاگردی میزیست طابیتا نام، که معنی آن غزال است. این زن خود را وقف کارهای نیک و دستگیری از مستمندان کرده بود. طابیتا در همان روزها بیمار شد و درگذشت. پس جسدش را شستند و در بالاخانهای نهادند. چون لُدَّه نزدیک یافا بود، وقتی شاگردان آگاه شدند که پطرس در لُدَّه است، دو نفر را نزد او فرستادند و خواهش کردند که «لطفاً بیدرنگ نزد ما بیا.» پطرس همراه آنها رفت و چون بدانجا رسید، او را به بالاخانه بردند. بیوهزنان همگی گرد او را گرفته، گریان جامههایی را که دورکاس در زمان حیاتش دوخته بود، به وی نشان میدادند. پطرس همه را از اتاق بیرون کرد و زانو زده، دعا نمود. سپس رو به جسد کرد و گفت: «ای طابیتا، برخیز!» طابیتا چشمان خود را گشود و با دیدن پطرس نشست. پطرس دست وی را گرفت و او را به پا داشت. آنگاه مقدسین و بیوهزنان را فراخواند و او را زنده به ایشان سپرد. این خبر در سر تا سر یافا پیچید و بسیاری به خداوند ایمان آوردند. اعمال 9:63-24

«لوقا»، نویسنده اعمال رسولان، جزئیات متعددی را در مورد داستان طابیتا ارائه می‌دهد و در بسیاری موارد هم موضوع ناگفته باقی می‌ماند. بسیاری از زنان، وفادارانه از عیسی در طول خدمت زمینی و پس از آن پیروی کردند و می‌توان آنها را در زمره شاگردان او برشمرد. اما طابیتا، یهودی ساکن شهر بندر یافا (نزدیک تل آویو)، زنی نامبرده در کتابی از عهد جدید است که آشکارا «شاگرد» نامیده می‌شود. این کلمه نشان می‌دهد که او نه تنها یک مسیحی متعهد، بلکه همچنین یک عضو فعال از جامعه مسیحی در یافا بود.

اما این زن که به عنوان یک شاگرد معرفی شده چگونه عمل میکرد؟

گزارش لوقا از طابیتا، خدمت او به فقرا و بیوه زنان بود. در زمان کتاب مقدس، لقب بیوه به معنای زنی بود که شوهرش مرده و شاید هیچ وسیله‌ای برای حمایت مالی نداشته است. بنابراین، هم نیاز به حمایت و هم کمک‌های جسمانی، هم حقوقی و مالی داشته است.

در صورت ناتوانی، چه کسی به بیوه‌ها کمک می‌کند و چگونه زندگی آنها می‌گذرد؟ چه کسی از آنها مراقبت خواهد کرد؟ با افزایش سن، چه کسی به آنها گوش می‌دهد؟ و…

و اما کلام خدا ما را تشویق می‌کند تا در دینداری عمل کنیم. «دینداری پاک و بیلکه در نظر پدر ما خدا، آن است که یتیمان و بیوهزنان را به وقت مصیبت دستگیری کنیم و خود را از آلایِش این دنیا دور بداریم.» یعقوب 1 :27

و اما خداوند، پدر یتیمان و مدافع بیوه‌زنان است. طابیتا گویی با تمام وجود این را درک کرده بود او هم قلب پدر را در این مورد شناخته بود و با تمام توان در حال انجام کار خدا بود.

در «لوقا 10 :25-37» عیسی با مثالی درباره کمک به نیازمندان، اقدامات نجات بخش یک سامری را با بی‌تفاوتی کاهن و لاوی مقایسه می‌کند. برخلاف اینکه کاهنین، مردی که توسط راهزنان کتک خورده بود را نادیده می‌گرفتند، سامری، زخمی را مددرسانی و تا به انتها او را دستگیری کرد.

اما امروزه ما به دلایل مختلفی به آسانی از با هم بودنها میگذریم و زخمیها را رها میکنیم…

 قوت روح‌القدس در پنطیکاست زمانی بر شاگردان ریخت که در دعا و رابطه با پدر یک شدند، با قلب پدر یک شدند قلبی که بارها در کلامش اراده‌ خود را به ما یادآور می‌شود، یکدلی و اتحاد. طابیتا با دریافت این قدرت قلب پدر را زندگی ‌می‌کرد و ثمرات این قلب به راحتی در اطراف او نمایان بود.

طابیتا، که دورکاس نامیده می‌شود«Tabitha»و «Dorcas» هر دو به معنای «غزال» هستند. احتمالاً بیش از یک بافنده یا خیاطی بود که به تنهایی کار می‌کرد؛ او ممکن است با دیگران مشارکت داشته و یا شاید دیگران را برای ساخت لباس، حمایت مالی و یا سازماندهی کرده است. عهد جدید به اهمیت پوشاک فقرا اشاره می‌کند «لوقا 3 :11؛ یعقوب 2 :15-16»، با این حال، طابیتا فقط در پوشش فقرا، از جمله بیوه‌های فقیر، شرکت نداشت. او همچنین سایر کارهای نیک، انواع اعمالی که یهودیان و مسیحیان آن را گرامی می‌داشتند نیز انجام می‌داد.

طابیتا عمداً به دنبال فقرا و بیوه‌ها می‌گشت و فعالانه به دنبال این بود که ببیند چگونه می‌تواند به رفع نیازهای آنها کمک کند. در قرن اول، زمانیکه فعالیتهای زنان به طور کلی بر روزمرگی و رفع احتیاجات خود و خانوادهشان متمرکز بود، طابیتا نیازهای جامعه خود را در نظر گرفت. سبک زندگی او نشان داد که «عشق» یک قلب فعال است که قصد دارد برای دیگران بتپد. لوقا بر یک بخش خاص از خدمت طابیتا تمرکز می‌کند، تهیه لباس برای زنان بیوه. بدیهی است که او به این زنان بیوه لباس شیک می‌پوشانید، زیرا درحالیکه شسته شده و برای دفن آماده شده بود، آنها با اشک آثار او را با غرور به پطرس نشان می‌دهند.

سبک زندگی طابیتا به طرز زیبایی با توصیف همسر خوب در «امثال 31 :10-31» تشابه دارد. هر دو انرژی فوق‌العاده‌ای را نشان می‌دهند و با کمال میل به فقرا کمک می‌کنند (اعمال رسولان 9 :36 و امثال 31 :20) هر دو در سوزن دوزی مهارت دارند و به دنبال انجام کارهای نیک هستند و فعالیت‌های خود را در چهارچوب ایمان انجام می‌دهند.

زندگی هر دو زن نشان می‌دهد که آنها ایمانی داشتند که منجر به عمل شد.

امروز ما نیازمند چنین نیرویی هستیم تا به آسانی تسلیم تلخیها و کاستیهای دنیا نشویم و از جمع شدن با یکدیگر غافل نشویم و از هر فرصتی برای محبت و دستگیری استفاده کنیم.

امروز هدیه خدا به شما چیست؟ آیا آنرا در بدن مسیح، کلیسا، برای بنای یکدیگر به کار گرفته‌اید؟ شاید با خود بگویید: «هدیه‌ای ندارم» یا «استعداد من به درد نخوره» شاید هم آن را کوچک و بی‌اهمیت یافته‌اید، خبر خوش اینست که خداوند ما را به واسطه ایمان به مسیح فرزند میخواند و فرزند هم ارث با پدر است.

پس شما سنگ زنده هستید و بودن در اجتماع مسیحی به شما کمک می‌کند تا ثمر دهید این وعده کتاب مقدس است و خداوند وعده دهنده امین است.

همانطور که طابیتا با قوت روح خدا در میان بیوه زنان، زنانی که زخمی و دردمند بودند ماند و هر آنچه داشت را به خداوند تسلیم کرد. بیایید تصور کنیم بیوه زنان چقدر میتوانند تلخ و شکننده و یا ماتم زده باشند. اما در کلیسا میتوانند ارزش خود را احیا و زندگی تازه را دریافت کنند. همانطور که لوقا از همسر و یا پدر طابیتا صحبتی نکرده ممکن است او خود بیوه بوده باشد و وقتی مسیح زندگی او را احیا می‌کند او هم برای تازگی زندگی دیگران قدم بر‌می‌دارد، حتی اگر بیوه هم نبوده باشد اما با حکمت خداوند بیوه زنان را در بازیافت هویتشان یاری رساند.

با به یاد آوردن کتاب «متی باب 25» می‌توانیم ببینیم طابیتا چطور عمل کرده است و ما امروز برای انجام چه کاری تشویق می‌شویم؟؟؟

«سپس به آنها که در سمت راست او هستند خواهد گفت: «بیایید، ای برکت یافتگان از پدر من، و پادشاهیای را به میراث یابید که از آغاز جهان برای شما آماده شده بود. زیرا گرسنه بودم، به من خوراک دادید؛ تشنه بودم، به من آب دادید؛ غریب بودم، به من جا دادید. عریان بودم، مرا پوشانیدید؛ مریض بودم، عیادتم کردید؛ در زندان بودم، به دیدارم آمدید… آنگاه پارسایان پاسخ خواهند داد: «سرور ما، کِی تو را گرسنه دیدیم و به تو خوراک دادیم، یا تشنه دیدیم و به تو آب دادیم؟…» پادشاه در پاسخ خواهد گفت: «آمین، به شما میگویم، آنچه برای یکی از کوچکترین برادران من کردید، در واقع برای من کردید.»

با نگاه به داستان «سامری نیکو» و «متی 25» می‌توانیم بفهمیم که ساده نگذشتن از موقعیت‌های روزمره چقدر اهمیت دارد؟!

پس بیایید با قوت روح القدس با هر هدیه و عطایی که داریم یکدیگر را میهمانی کنیم و نگذاریم تعارف‌های فرهنگی ما را از اصل محبت خدا دور کند.

در هر جایی که هستیم عمارت خداوندیم و تشنگان و گرسنگان عدالت خدا به سمت نور خداوند می‌آیند اگر در تاریکی این دنیا نور خدا را انعکاس می‌دهیم، پس از کسانی که سر راه ما قرار میگیرند متعجب نباشیم چراکه ما هم روزی با دیدن این نور به کلیسا یعنی جماعت ایمانداران وارد شدیم و در حین اعلام نجات خداوند، زندگی از دست رفته خودمان را بازیافت میکنیم و سالهای ملخ خورده ما بازمیگردد.

توصیف لوقا از طابیتا باعث می‌شود که تصور کنیم خانه او به ‌عنوان مهمان‌پذیر، باز و پر از مردم است. لوقا نشان می‌دهد که طابیتا یک کلیسای خانگی را در خانه خود داشته است. لوقا از دو اتاق فوقانی دیگر در اعمال رسولان نیز نام می‌برد و هر دو به عنوان محل ملاقات جماعت مسیحی بودند. قبل از پنطیکاست، شاگردان عیسی در یک اتاق بالا در اورشلیم ملاقات کردند (اعمال رسولان 1 :12-14). و هنگامی که پولس از تروآس بازدید می‌کرد، کلیسا جلساتی را در یک اتاق بالا برگزار می‌کرد (اعمال رسولان 20: 7-12).

در «اعمال رسولان 9 :37» بازتابی از داستان‌های «ایلیا» و «الیشع» وجود دارد که آنها زندگی دو پسر را که متعلق به دو زن برجسته بودند، احیا کردند. لوقا ممکن است از ابزار ادبی بینامتنیت (بینامتنی به معنی شکل یافتن متنی جدید بر اساس متون معاصر یا قبلی است به طوری که متن جدید فشرده‌ای از تعدادی از متون که مرز بین آنها محو شده می‌باشد) استفاده کند و به این نکته اشاره می‌کند که جسد طابیتا، مانند جسد دو پسر، در اتاق بالایی گذاشته شده است. در «اول پادشاهان 17 :19»، ایلیا پسر مرده «بیوه سَرَفه» را به اتاق بالایی برد و روی تخت گذاشت. در «دوم پادشاهان 4 :21»، «زن شونمی» پسر مرده خود را به طبقه بالا برد و روی تخت الیشع گذاشت. سپس ایلیا و الیشع هر دو به تنهایی در اتاق‌های بالا دعا کردند و پسران، به زندگی بازگشتند. به نظر می‌رسد مسیحیان یافا امیدوار بودند طابیتا زنده شود. می‌خواستند او را برگردانند! آنها شنیده بودند که پطرس در لده (23 کیلومتر دورتر) است، و شنیده بودند که عیسی مسیح از طریق خدمت او، مردی فلج را در آنجا شفا داده است (اعمال رسولان 9 :34). بنابراین کلیسا امیدوارانه دو مرد را فرستاد تا رسول را تشویق کنند تا او با آنها به یافا بیاید. پس پطرس برخاست و با آنها رفت و وقتی رسید او را به اتاق طبقه بالا بردند. همه بیوه‌ها در کنار او ایستاده بودند و گریه می‌کردند و…

آری همه یکدل برای حیات دوباره طابیتا ایستادند، شرح مختصر لوقا و هجوم غم و اندوه در مرگ او نشان می‌دهد که اطرافیان و بیوه‌زنان چقدر به طابیتا علاقه داشتند. این نشان‌دهنده این است که طابیتا خود از همکاری با خدا کاملاً لذت می‌برد و به این افراد عشق می‌ورزید. ثمرات دست‌ها و زحمات طابیتا به طور واضح شاهدین او بودند و نیکویی و جلال خدا را شهادت می‌دادند.

بالاخانه‌ای دیگر نیز در کلام خدا می‌بینیم زمانیکه شاگردان جمع می‌شوند تا روح‌القدس را دریافت کنند با یکدیگر و با خداوند یکدل شدند و دریافتند که خداوند آنها را برای اعلام نجات، قوت و شهامت می‌بخشد.

امروز بالاخانه ما کجاست؟ شاید با این جمله بسیار آشنا هستیم «طرف بالاخانه‌اش را اجاره داده به معنای دیوانه شده» آری فکر ما می‌تواند به دیگری سپرده شود جایی که باید حاکم آن خدا باشد به نگرانی‌ها، غم‌ها، مردگی و…اجاره داده می‌شود اما خبر خوش این است که خداوند با شعله گرما بخش خود میآید و تمام سردیهای زندگی ما را گرم میکند و مردگیها را حیات میبخشد.

بیایید بالاخانهها را در درونمان، در خانواده و کلیسایمان دوباره به خداوند تقدیم کنیم و در هر کاری سرسپرده او باشیم و به تمامی دل، جان و قوت او را محبت نماییم. او مشتاق ماست و فکرها و نقشههای حیات بخش برای ما دارد.

    ØÇÈیÊÇ ÈÑãیÎیÒÏ

لوقا در «آیات 40-41» سرعت روایت را کاهش می‌دهد. پطرس به پیروی از عیسی در (متی 9 :25)، و ایلیا و الیشع، همه را از اتاق بیرون می‌فرستد و برای معجزه دعا می‌کند. سپس رو به جسد کرده و با او صحبت می‌کند. طابیتا پاسخ می‌دهد و چشمانش را باز می‌کند و این اتفاق به این معناست که زندگی او احیا شده است. وقتی چشمانش را باز می‌کند، پطرس را می‌بیند و سپس می‌نشیند.

پطرس ایمانداران و زنان بیوه را فرا می‌خواند و طابیتا را زنده به آنها باز می‌گرداند. درحالیکه همه در اتاق بالایی جمع شدند تا خودشان ببینند که طابیتا واقعاً شفا یافته و زنده است! می‌توان انبوهی از احساسات را تصور کرد، شادی، شگفتی، شکرگزاری و حتی شک و…

بیایید به رهبران خود احترام بگذاریم و مردان و زنان خدا را به این بالاخانه‌ها دعوت کنیم تا آنها ما را در شناخت حقیقت یاری رسانند. تا فریاد شادی سر دهیم و ببینیم که جایی که دنیا نابودی را فریاد میزند چطور خداوند میشنود و پاسخ میدهد. بیوه زنان شاید با مرگ طابیتا زندگی و عمر خود را همچون او از دست رفته یافته بودند و صدای فریادشان به آسمان بالا بود که خدایا چرا او را هم از ما گرفتی؟ و بازگشت طابیتا برای آنها مفهوم عمیقی از آنچه خدا می‌بخشد پیدا کرد حیات دوباره در خودشان، در زندگیشان، در هدف و آینده پیش رویشان. در اینجا داستان پایان نگرفت بلکه با ایمان آوردن بسیاری ادامه پیدا کرد و حتی امروز که سال‌ها از این ماجرا می‌گذرد باز برای ما امید و شادی به همراه دارد. حال اگر روح‌القدس زندگی شما را به یادتان می‌آورد و نیاز به شروع تازه را در خود حس می‌کنید، بیایید با هم دعا کنیم و در دعا شما خود ادامه دهید و خداوند را برای فیض حیات بخشش ستایش کنید.

ای خداوند زنده با ایمان به حضورت آمدهام

بارها در زندگی فرصتهایی داشتم که خیلی ساده از کنار آنها عبور کردم غافل از آنکه تو مرا میخوانی تا با هر آنچه از تو یافتم برای نجات جانها قدم بردارم، شاید هر مانعی مرا از حرکت باز داشت اما امروز میخواهم به اراده نیکو کامل و پسندیده تو بازگردم و همکار تو باشم. درخواست میکنم به زندگی من همانند طابیتا حیاتی نو ببخشی تا با تو یکدل برای نجات جانها قدم بردارم و در روح تو شعلهور باشم.

در درک معنای کلیسا و در آن ماندن مرا هدایت کن تا در تو بمانم و ثمر آورم. ایمان مرا مدد کن تا هر لحظه اراده تو را بجویم و با تو قدم بر دارم. خداوندا پرستش تو در تمام ابعاد زندگیم جاری باشد و خانه دل و قلب و جانم در اختیار توست.

ای عیسی ممنونم که برای تمام کاستیهای من و گناهانم برصلیب رفتی میدانم که تنها تو قادری گناهان مرا ببخشی و مرا حیاتی نو دهی؛ ایمانم را به تو اعلام و تو را به قلبم دعوت میکنم، از اینکه به من زندگی تازهای بخشیدی سپاسگزارم.

درنام مسیح آمین

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

استان دعا
خلیج همیشگی فارس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست