مسیر سبز

شناسنامه فیلم:

«مسیر سبز» The Green Mile محصول 1999 هالیوود و فیلمی متفاوت و بسیار قابل تامل و اثری ماندگار از کارگردان و سلطان اقتباس‌های زیبا «فرانک دارابونت» می‌باشد. دارابونت که با ساخته‌های خود که اقتباس از سری کتاب‌های «کینگ» بود بسیار مورد توجه قرار گرفت تا جایی که او را اعجوبه اقتباس و نگاه زیبا از این کتاب‌ها لقب داده‌اند. فیلم نامه مسیر سبز از نویسنده شاخص «استیفن کینگ» می‌باشد و این زوج هنری اعجوبه، در کنار بازی‌ زیبای «تام هنکس، مایکل کلرک و دیوید مورس» توانسته‌اند تیمی کم نظیر را برای مسیر سبز گرد هم آورند و اثری بسیار برجسته را در سینمای جهان به یادگار بگذارند.

خلاصه فیلم:

سرجوخه «پل اجکام» (تام هنکس) روایت و خاطرات گذشته خود را بازگو می‌کند. پل رئیس و مسئول بند محکومین اعدام بوسیله صندلی الکتریکی است که با همکاران خود سعی دارد محیطی آرام و بی‌حاشیه برای روزهای پایانی این محکومین رقم بزند و شعارش این است که «آدم‌هایی که تحت فشار هستند زودتر عصبانی می‌شوند»، اما با ورود محکومی جدید، چیزهای دیگری برای پل و دیگران در حال شکل‌گیری است.. «جان‌کافی» (مایکل کلارک دانکن) یک سیاه پوست نیرومند است که به خاطر کشتن دو دختر بچه به اعدام محکوم است، ولی با رفتار و اعمال متفاوت او با دیگران، پل مشتاق می‌شود که پرونده او را مطالعه کند و به داستان زندگی او پی ‌ببرد.

«جان‌کافی» با معجزات خود سعی بر شفا دادن و آرامش بخشیدن به دیگران دارد و پل که بوسیله او از بیماری دردناک گوارشی شفا یافته تصمیم می‌گیرد او را بر خلاف مقررات برای ملاقات با همسر رئیس کل زندان که از سرطان رنج می‌برد از زندان خارج کند…

بررســـی فیــلـم:

مسیر سبز همانطور که از نامش مشخص است نویدی از حیات و تازگی را در خود دارد که به راهرو و بند محکومین گفته می‌شود. این بند و زندان متشکل از محکومین با رنگ‌ها و نژادهای متفاوتی است. هر یک از ما نیز محکومین به مرگ و دوری ابدی از خداوند هستیم و گناه باعث جدایی ما از آن قدوس شده است، اما این مسیر با ورود جان‌کافی (John Coffe)که نمادی از «عیسی مسیح» و ورود این قدرت مطلق به دنیای گناه آلود است تغییر می‌کند و اسم او نیز«J.C»که مخفف نام«Jesus Christ» است نشان از همین دارد. با ورود جان‌کافی که بی‌گناه محکوم شده است شفاها در بند محکومین جاری می‌شود. او دردها را به خود می‌گیرد چنانچه عیسی گناهان ما را بر صلیب برخود گرفت.

پل اعلام می‌کند که این بند مثل بیمارستان است و محکومین مانند بیماران و عیسی به این بیمارستان وارد می‌شود چنانچه در کلام فرمود: «این بیمارانند که به طبیب نیاز دارند.» همه نوع انسانی در این مسیر سبز، دیده می‌شوند. کسانی که حتی مرگ را یک شوخی می‌بینند، کسانی که با ترس به آن می‌نگرند و حتی کسانی که با خشم و بی‌رحمی به دیگران نگاه می‌کنند؛ ولی وجه تشابه همه آنها محکومیت به اعدام است و با ورود جان‌کافی، «آقای جینگلز» وارد این مسیر می‌شود. آقای جینگلز نام موشی است که درست پس از ورود جان‌کافی در بند دیده می‌شود و با وجود تمام کوچکی‌اش وارد زندگی‌هایی می‌شود که او را می‌خوانند و زندگی این محکومین را دست خوش تبدیل و تغییر می‌کند و انسان‌های شرور به آدم‌هایی مهربان و آرام بدل می‌شوند. آقای جینگلز که معنی آن «صدای زنگ و ناقوس» است نمادی از ورود محبت خداوند به زندگی ماست. ورود مشارکت خداوند به وسیله روح‌القدس برای هر یک از ما تا زندگیمان متفاوت شود.

محکومی که از موش نگهداری می‌کند نگران آن است که پس از مرگش موش به چه کسی سپرده می‌شود و آیا آن شخص غذا به او می‌دهد و با او تمرین می‌کند؟ به راستی ما برای مشارکت با روح خداوند چقدر تمرین می‌کنیم و چقدر با او وقت می‌گذرانیم و چطور با اهمیت دادن و تمرکز بر روی محبت خداوند به آن غذا می‌دهیم تا در مقابل نفس سرکش ما پر قوت در ما عمل کند؟

در این مسیر کسانی هستند که آقای جینگلز را درک نمی‌کنند، رابطه با او را نمی‌فهمند و از نادانی پا بر روی او می‌گذارند. ولی جان‌کافی بر موش مرده می‌دمد و او حیات دوباره می‌یابد که برگرفته از کتاب پیدایش است، «خداوند بر انسان دمید و او حیات یافت و در عهد جدید مسیح این رابطه و آشتی دوباره را مهیا کرد.»

جان کافی تسلیم کامل است و در راه و مسیر محکومیت هیچ تلاشی برای نجات خود نمی‌کند چرا که مسیر اصلی و ماموریت این است تا صندلی الکتریکی و مرگ روحانی برای کسانی که او را می‌یابند و می‌شناسند برداشته شود.

چنانچه در یوحنا می‌خوانیم: «زیرا پدر آنقدر جهان را دوست داشت که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودان یابد.»

اما «ویلیام» (کلاس دتریک) محکوم به قتل و آزار کودکان است و مظهری از شیطان. گناه و ثمره اعمال او باعث شد تا جان‌کافی در مسیر سبز قرار گیرد و در این راه رنج بسیار کشد.

در پایان می‌بینیم که تنها کسانی که نامیرا و ابدی شده‌اند موش یا همان آقای جینگلز و سرجوخه پل هستند. محبتی که هرگز نمی‌میرد و خاموش نمی‌شود و شاگردی که با دیدن، ملاقات عیسی، شناخت او، درک و ایمان به قدرت او همواره زنده خواهد بود همانگونه که در عصر حاضر نیز شاگردان وفادار عیسی که برای بشارت و نوید انجیل به مردم قدم برمی‌دارند.

این فیلم در هر پلان و سکانس نکات ریز و قابل تاملی بسیاری دارد و شما عزیزان را به تماشای این فیلم جذاب و پر از درس تشویق می‌نماییم، باشد که برکات خود را با ما نیز در میان بگذارید. در مسیر سبز همراه و همدل باشید.

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

کانون شادی
خشم و هیاهو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست