درود به اسمیرناییهای عزیز و خوانندگان مجله.
در شمارههای قبل دیدیم که تمامی شاگردان و رسولان در راه صلیب رنج دیدند و این شاهدان قیام و رستاخیز عیسای مسیح به طور داوطلبانه زندگی خود را در راه اعلام نجات به جهانیان فدا نمودند. همانطور که غالباً اشاره شده است مردم معمولاً به خاطر چیزهای دروغ، شکنجه یا مرگ دردناک را تحمل نمیکنند .
پیشین از این به زندگی گارشیا نویسنده کتاب ندای شهیدان و همچنین اولین شهید مسیحی یعنی استیفان و اولین شهید در بین شاگردان اولیه یعنی یعقوب پرداختیم و در ادامه به فیلیپس رسول و مرگ او اشاره شد.
شاگردی و راه مسیح را براستی چگونه میتوان از درد و رنج خالی دانست در حالی که مکتوب است: «چون مسیح در عرصه جسم رنج کشید شما نیز به همین عزم مسلح شوید.» ( اول پطرس 4)
متی فرزند حلفای: (شهادت 60 سال بعد از میلاد مسیح)
متی و برادر کوچکش، یعقوب ملقب به کوچک، پسران حلفای بودند. یعقوب کوچک به این منظور که سن کمتری نسبت به یعقوب بزرگ داشت این لقب را برخود گرفت.
از مجموع برادرانی که با هم به پیروی مسیح دعوت شدند یعنی «پطرس و آندریاس» و «یعقوب و یوحنا پسران زبدی» که در کتاب مقدس مکتوب است این گروه سوم یعنی متی و یعقوب کوچک کمتر به چشم میخورند.
نام دیگری که در کتاب مقدس برای متی استفاده میشود «لاویس» بوده که مشخص است اسمی یهودی است و اشاره به قبیله لاویان دارد.
متی در کفرناحوم زندگی میکرد و شغل او به عنوان خراجگیر و کارمند مالیاتی باعث شرم و سرافکندگی خانواده او در آن دیار بود ولی عیسی در او چیز دیگری را دید. یک روز که متی در خراجگاه و مرکز مالیات نشسته بود، عیسی بطرف او میرود و او را به پیروی خود دعوت میکند؛ متی بیدرنگ برخاست و بدنبال او رفت. (متی 9: 9)
برطبق شواهد در انجیلِ نوشتهی خود متی مشخص است که تنها چیزی که متی از زندگی قبلی خود برداشت، ابزار نوشتن او بود و دیگر هیچ.
نقل برجسته دوم در انجیل متی به آن اشاره دارد که روزی عیسی در خانه متی بر سر سفره او نشسته بود. ظاهراً دو گروه میهمان در آنجا حضور داشتند. شاگردان مسیح و دوستان و همکاران گذشته متی. وقتی جمع خراجگیران و به عبارتی گناهکاران تکمیل شد عدهای از فریسیان به شاگردان عیسی نزدیک شده و پرسیدند: چرا استاد و معلم شما با گناهکاران غذا میخورد؟
این سوال نشان میدهد متی در شهر و بین مردم شناخته شده بود و هم از طرفی عدم تمایل روبرو شدن فریسیان با عیسی را بر ما آشکار میکند. اما جواب این سوال نه از جانب شاگردان بلکه در یک جمله از زبان عیسی داده شد. «بیمارانند که به طبیب نیاز دارند.» (متی 9: 12-13)
عیسی با این پاسخ ماموریت خود را آشکار کرد. دعوت او از گناهکاران و کسانی که به گناهکار بودن خود معترفند و با این اعتراف میتوانند رحمت و محبت او را دریافت کنند نه با قربانی فریسیان.
متی پس از این هرگز به شغل قبلی خود برنگشت. تبدیل شدن متی را با مشاهده شخصی خراجگیر و گناهکار و منفور در مقابل شخصی پیرو عیسی و نویسنده یکی از اناجیل بسیار قابل تامل است. چرا که در مسیح خلقتی تازه است و چیزهای پیشین درگذشت.
انجیل او پر از یادداشتها و مکتوباتی است که خبر و مژده آمده عیسی برای نجات بشر و مژده انجیل را میدهد. متی تنها نویسندهایست که به کلمات عبری و اصطلاحات عهد عتیق و آیات آن بسیار اشاره دارد و آن را برای شناخت هویت عیسی عنوان میکند.
همچنین اشتیاق او به نجات قوم یهودی نژاد در مکتوباتش بسیار برجسته است و با توجه به پراکندگی یهودیان در امپراطوری روم این شور و اشتیاق رساندن مژده انجیل به آنها از طرف متی قابل درک است. اما این خدمت او در بین یهودیان و تلاش او برای اعلام این حقیقت او را به اتیوپی در آفریقا (منطقه آفار یا هادار) کشاند و در آنجا او را به زمین میخکوب کردند و سر از بدنش جدا نمودند. اما او همیشه به سر حقیقی و مسیح متصل خواهد بود و اعلام خبرخوش او همراه با شهادتش تا به امروز پابرجا…؛ او هنگام رساندن ماموریت عیسی به جهان و اعلام آن سر بریده شد.
“مسیح منجی و نجات دهنده ما، در انجیل متی عیسی پطرس را صخره خواند. صخرهای که کلیسای مسیح روی آن بنا خواهد شد. کلیسایی چنان محکم و استوار که دروازههای تاریکی بر آن غالب نخواهد شد. سه نکته در آن قابل ذکر است: اول اینکه مسیح کلیسا خواهد داشت، دوم کلیسایی قدرتمند بر روی صخره که نه تنها نور او را بر جهانیان منعکس خواهد کرد بلکه تا دروازههای تاریکی این نور دیده خواهد شد و سوم آنکه، این کلیسا با وجود تمامی جفاها و بدکرداری و بدخواهی شیطان باز هم استوار به کار خود ادامه خواهد داد.”
نوشتهای از جان فاکس از کتاب ندای شهدا فصل اول