درود بر شما همراهان و دوستداران هنر و معماري، فرا رسيدن کريسمس، تولد خداوندمان «عيسي مسيح» را به شما تبريک ميگوييم و آرزوي سالي پر از برکت و شادي براي شما داريم.
اين شماره، آخرين صفحه از معماري در کليسا ميباشد. ما در اين سري از موضوعات مجله به طور خلاصه به تک تک دورهها در معماري جهان از صدر مسيحيت بهطور خلاصه پرداختيم و در اين شماره به سه دوره پاياني يعني «رنسانس»، «باروک» و «روکوکو» نگاهي مختصر مياندازيم.
Renaissance architecture سبک رنسانس
خاستگاه و مهد اين سبک، شهر فلورانس ايتاليا است که در اوايل قرن پانزدهم ميلادي در شمال اروپا فراگير شد، «سبک رنسانس» معماري مدرنتر و کلاسيکتري از «سبک گوتيک» بود و خيلي زود در کل اروپا پخش شد. در طول سده پانزدهم، ايتاليا شاهد نوسانات مداوم در حوزههاي سياسي و اقتصادي از جمله تغيير روابط قدرت ميان دولت شهرها و جمهوريهاي متعدد و ظهور اميرنشينها بود. در اين دوره هنري اتفاق مهمي که صورت ميگيرد و در نقاشي و معماري از آن استفاده ميشود، «کشف پرسپکتيو» و طراحيهايي است که به شکل سه بعدي کشيده ميشدند و خود باعث تحول بزرگي در معماري شد. در عصر رنسانس علاوه بر طراحي، ساخت و اجراي بناهايي همچون کليسا، معماران همچنين به ساخت فضاهاي شهري و کاخها روي آوردند و به پيروي از روم باستان و عناصر مورد استفاده در آن ميپرداختند.
ويژگيهاي معماري رنسانس:
استفاده از ساختار مستطيلي شکل و تقارن براي درب و پنجرهها.
استفاده از ستونهاي ديواري کلاسيک و احياي معماري روم و يونان.
گنبد از شاخصههاي نمايان در معماري رنسانس بوده وکاربرد ساختاري و زيبايي داشت.
سقف داخلي صاف، مسطح که با نقاشيهاي زيبا آن را پوشش ميدادند.
پنجرههاي طاقدار و طاقهايي که در آن مجسمهها را قرار ميدادند و به طور کلي استفاده از خطوط خميده.
توجه به جزئيات و تفاصيل در حکاکيها و ظرافتي که در تزئينات به کار ميرفت.
مراحل معماري رنسانس:
آغازين: (1200 تا 1400 ميلادي)، ميانه: (1400تا 1500 ميلادي)، پيشرفته: (1500تا 1525 ميلادي)، پسين: (1530تا 1600 ميلادي)
نمونههايي از بناهاي دوره رنسانس
کليساي جامع فلورانس، کليساي سن پيتر، کليساي سانتا ماريا نوولا، تمپيه تو دل برامانته، کليساي سانتا اسپيريتو، کليساي سانتا ماريا دله کارچري، کليساي سنت آندريا مانتوا، کليساي دي سنت آندريا، پالازا وکيو، تپه کاپيتول، کاخ شامپور، معبد مالاتستايي، بيمارستان کودکان سرراهي و دهليز کتابخانه لورنس ميباشد.
سبک باروک
اين نوع معماري يک سبک بسيار تزئيني و نمايشي است که در اوايل قرن هفدهم در ايتاليا ظاهر شد و به تدريج در سراسر اروپا گسترش يافت، در يک نگاه اين سبک بيشتر تکنيکهاي ساختماني دوره رنسانس بود. معماران «باروک» عناصر اساسي معماري رنسانس از جمله گنبدها و ستونها را در نظر گرفتند و آنها را بلندتر، بزرگتر، تزئين شدهتر و دراماتيکتر کردند.
نام باروک از کلمه پرتغالي «باروکو» گرفته شده که به معناي نوعي هنر است که قواعد تناسب در آن به کار گرفته نميشود؛ در واقع در اين نوع معماري، معمار قوانين خاصي را رعايت نميکند بلکه از نقشههاي پيچيده و طراحيهاي پرشور استفاده ميکند تا حس تحرک، جنبش و پويايي را در بيننده به وجود بياورد.
از خصوصيات اين سبـک عظمت عناصر پيچ خورده، مجسمههاي طلاکاري شده و نورپردازي و …. ميباشد.
دوره باروک يکي از نخستين دفعاتي است که هنرمندان توجه زيادي به نور داشتند، آنها مناطقي از نور و تاريکي شديد را براي نشان دادن تضاد و ايجاد درام ترکيب کردند. بارزترين نوع ساختمان در معماري باروک کليساها و کاخها هستند. اين معماري با استفاده از روشهاي خلاقانه و عجيب، فرم کلاسيک عناصر سنتي مانند ستونها، طاقها، سنگ فرشهاي مثلثي و فريزها را تغيير ميدهد.
چند نمونه از مشخصههاي باروک:
شـکـوه و جــلال، رنـگهاي روشـن، ستـونهاي نـقاشي شـده، مجسمههاي طلاکاري شده، تقابل و تضادها، استفاده از گچ بري و مرمر، پيچ و تاب خميدگي، گنبدهاي بيضي شکل و … ميباشد. از جمله معماران برجسته ميتوان به «کارلو مادرنو»، «جان لورنزو» و «فرانچسکو بروميني» اشاره کرد.
زيبا شناسي باروک را ميتوان به 2 سبک تقسيم کرد:
1_ باروک کامل که در قرن هفدهم از سال (1600 تا 1675) در جنوب غربي اروپا شيوع بيشتري پيدا کرد.
2_ باروک محدود که در شمال غربي اروپا در دوره باروک پسين از سال (1675 تا 1725) ديده شد.
سبک روکوکو
جنبش هنر «روکوکو» با پايان دوره باروک در اروپا، در اوايل قرن هجدهم آغاز شد. مرگ «لويي چهاردهم» در سال (1715) براي طبقات فرادست جامعه فرانسه تبعاتي مهم در پي داشت. فرهنگ شکل گرفته حول محور کاخهاي پر زرق و برق باروک جاي خود را به فرهنگي خودماني و غير متمرکز با محوريت خانههاي شهري شيک و زيباي پاريس داد. اين خانههاي شخصي، کانون سبکي جديد به نام روکوکو شدند که بيشتر نوعي سبک طراحي داخلي بود. واژه روکوکو برگرفته شده از واژه فرانسوي «روکاي» به معناي «سنگ ريزه» بود که به سنگها و صدفهاي کوچکي گفته ميشد که در آراستن فضاي داخلي غارهاي تزئيني بکار ميرفت. صدف و شکلهاي صدفي نقش مايههاي اصلي تزئينات سبک روکوکو بودند.
در اوايل سده هجدهم، پاريس پايتخت اجتماعي اروپا بود و سالنهاي سبک روکوکو محل گردهمايي افراد طبقات فرادست جامعه پاريس بودند.
سالنهاي سبک روکوکوي فرانسه آثار هنري به تمام معنا بودند و فضاي دور تا دور آن آکنده بود از اثاثيه برازنده، تنديسهاي کوچک دل فريب، آينههايي با قابهايي مزين، ظروف دل انگيز از جنس سراميک، نقره و فرشينههاي زينتي که زيبايي معماري، نقش برجستهها و نقاشيهاي ديواري را تکميل ميکردند.
آمالينبورگ «Amalianburg»
جالب است بدانيد که يکي از زيباترين نمونههاي طراحي داخلي روکوکوي فرانسوي نه در پاريس بلکه، در آلمان واقع است، کوشکي کوچک به نام «آمالينبورک» در باغ کاخ «نيمفنبورک» در «مونيخ» ميباشد که معمار آن «فرانسوا دو کوويليه» بود.
تماشاييترين نقطه اين بنا سالني است به نام «تالار آينهها»، مجموعهاي نقرهاي_آبي از جلوههاي معماري، گچبريهاي برجسته، آينههاي برنزي با روکش نقره و تزئينات بلور که با انبوه نقشمايهها، شکلها و نگارگريهاي درخشندهاش، چشم را خيره ميکند. اين سالن که نقطه اوج سبک روکوکو شمرده ميشود، غرق در نوري است نقرهفام که در پنجرهها و آينهها منعکس و تکثير ميشود و بالاي ديوارها و گلوهاي سقف را دورتا دور با ترکيبها و خطوطي برشدار ميآرايد. ثمره مهارت خارقالعاده معمار، هنرمندان و صنعتگراني که اين نقش و نگارهاي استادانه را آفريدهاند ميتوان مشاهده کرد، گويي همه چيز زنده و بالنده به نظر ميرسد.
«فرانسوا بوچر»، «ژان آنتوان واتو»، «ژان اونوره فراگونار»، «کلودين» و …. از هنرمندان اين سبک ميباشد.
با تمام اين زيباييها و آثار هنري ماندگاري که خوانديم يک چيز ميتواند همه ما را به وجد آورد، اينکه همه ما ساخته دست خداوند و شاهکار زيباي او در آفرينش و خلقتش ميباشيم، آري خداوند مشهورترين استاد و نقاشي ميباشد که ما را با دستانش شکل داد و همه ما صنعت دست چنين نقاش متبحري هستيم.
شما را به دستان او ميسپاريم.