گل رزی در میان هزاران خار؛ آزار و ضرب و شتم مسیحیان در کشور نپال
یک خانواده مسیحیی دارای چهار فرزند در آلاچیق سکونت داشتند، بسیار فقیر بودند و زمینی که در آن زندگی میکردند متعلق به شخص دیگری بوده و برای اینکه بتوانند در آنجا زندگی کنند مجبور بودند تمام کار مزرعه را انجام داده و نصف بیشتر محصولات را به صاحب زمین میدادند؛ آنها حتی نمیتوانستند مخارج روزمره خودشان را فراهم کنند. این خانواده پس از ملاقات با شبان کلیسای آن منطقه که در مورد عیسی مسیح به آنها بشارت داده بود و بعد از آن مسیح را در قلبشان پذیرفته بودند به اعضای کلیسا پیوستند و هر بار هشت مایل پیاده میرفتند تا در کلیسا شرکت کنند. صاحب زمین وقتی متوجه شد که آنها مسیحی شدهاند آنها را از زمین به بیرون انداخت و اهالی آن منطقه نیز به آنها اجازه استفاده از منابع آب را نمیدادند.
آنها با گفتگو و مشورت با شبان کلیسا با اینکه بسیار جفا میدیدند به مسیحی بودنشان اقرار کردند و آن آرامشی را که در مسیح پیدا کرده بودند را با هیچ چیز دیگر عوض نکردند. این خانواده اینطور میگویند که زندگی مسیحی مانند یک گل رز میباشد که در میان هزاران خار قرار گرفته است. شرایط مسیحیان در نپال در جفا و بسیار سخت و دشوار میباشد؛ آنها به وسیله هندوها مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. آنها حتی به آب آشامیدنی دسترسی ندارند و دولت نیز بروشنی به این امور واقف است، ولی عکسالعملی نشان نمیدهد و به نفع جفا کنندگان عمل میکند.