حوا اولين زن، اولين همسر و اولين مادر
و خداوند زن را آفريد…
حوا شخصي است که در بسياري از اوقات، به عنوان «وسوسه کننده آدم» از او ياد ميشود و يا برعکس شايد او همسر خود را سرزنش ميکرد که باعث اين راندگي شده است. چرا که آدم کسي بود که از خدا شنيده بود و نااطاعتي او باعث راندهشدنشان از حضور خدا گشت. اما آنطور که در کتاب مقدس ميخوانيم اين طرز فکر از حقيقت به دور است.
حوا اولين زن، اولين همسر و اولين مادر در تاريخ انسان است. حوا اولين گناهکار نبود اگرچه او به همان اندازه که همسرش تقصير کار بود نيز مقصر بود و در حقيقت همانطور که در کلام ميخوانيم از آن به عنوان گناه آدم و حوا نام برده شده است و ما ايمانداران آن را سرچشمه و شروع وارد شدن گناه، در زندگي انسان ميدانيم.
حوا به وسيله شيطان وسوسه شد و همسر خود را نيز وسوسه کرد. حوا قدرت انتخاب داشت و ميتوانست به اين وسوسه «نه» بگويد درست به همان اندازه که آدم اين حق انتخاب را داشت تا به آنچه خلاف کلام خداوند است «نه» بگويد.
قبل از اينکه به مشکل و اشتباه حوا بپردازيم نياز داريم تا در مورد محل زندگي آنها و جايگاه خلقتشان نه فقط از نظر زماني و موقعيت او بلکه از نظر روحاني نيز بپردازيم.
حوا بوسيله خداوند آفريده شده بود. به شباهت خداوند. او آزاد آفريده شده بود و عقل و منطق برابر نسبت به ياور خودش آدم، اولين انسان داشت. آنها در همبستگي و اتحاد بودند پيش از آنکه نااطاعتي کنند. آنها همانطور که در گناه با هم شريک شدند، قبل از سقوط نيز در نيکوييها و برکات خداوند شريک بودند درست مانند يک بدن.
پولس رسول در رساله خود يادآور ميشود:
«زيرا همانگونه که در آدم همه ميميرند (مرگ ابدي)، در مسيح نيز همه زنده (حيات جاودان) خواهند ماند». (اول قرنتيان 15:22).
پس مقصر اين سقوط و مرگ ابدي تنها حوا نبوده بلکه اين سرزنش بر گردن آدم نيز ميباشد.
در ابتداي اولين کتاب از کلام خدا، در باب دوم پيدايش ميخوانيم که حوا اولين زن در تاريخ است و دو خلقت متفاوت را در کمال کرامت نظارهگر هستيم. آدم همسر خود را «حوا» خواند به معني زندگي و مادر تمام زندگان و در عين حال لقب اولين مادر و اولين همسر و اولين گناهکار را دارد.
خداوند در ابتداي کتاب دو بار خلقت انسان را بازگو ميکند. به راستي چرا اين داستان دو بار نقل شده است.
در ابتداي باب صحبت از آفرينش ميباشد و خلقتي که ميتواند به ميليونها سال قبل برگردد تا خلقت انسان. در اولين کلمات ميخوانيم «در ابتدا» و هر روز خلقتي را نام ميبرد، مثال: خداوند گفت روشنايي بشود و روشنايي شد. اين قسمتي است که حتي پديده و فرضيه بينگ بنگ را ميتوان به آن ربط داد و در انتهاي خلقت خداوند انسان را خلق کرد و آنها را زن و مرد آفريد. پس از اين باب پيميبريم که خداوند انسان را به شباهت خود آفريد يعني هم حوا و هم آدم.
در بازگويي اين خلقت اين بار به جزئيات ميپردازد که چگونه، ابتدا آدم و سپس حوا آفريده شد.
چرا که اين کتاب، کتابي است براي بازگويي نقشه نجات خداوند براي انسان، نه صرفا يک کتاب تاريخي يا علمي.
در شرح دوم خلقت انسان، خداوند يادآور ميشود که آدم از خاک زمين سرشته شد و سپس بر اين خاک نفس حيات دميد. خداوند همه گياهان و موجودات را آفريد و گفت نيکوست و حال در بازگويي اين خلقت، خداوند ميگويد: «نيکو نيست آدم تنها باشد.» بنابراين حوا آفريده شد.
خداوند نيکويي اين خلقت خود را در مرد و زن ديد نه تنها در يک جنسيت. در آيات بعد ميخوانيم که خداوند تمامي حيوانات را نزد آدم آورد تا آدم آنها را نامگذاري کند و او با وفاداري کار خداوند را انجام داد و سپس خداوند او را در خواب عميقي قرار داد و از دنده او حوا را آفريد.
کلمه عبري که براي زن در اين باب به کار رفته است ishshah که به معني نزديکترين به ish که همان لغت عبري براي مرد است ميباشد.
بعد از شناخت اين حقيقت درباره خلقت و با توجه به حقيقت ازدواج و مرد و زن برميگرديم به گناه مشترک آدم و حوا.
محبت و عشق، در رابطه به خود معنا ميگيرد و در اولين خانوادهاي که تشکيل شد هر يک مسئوليت و سهمي حياتي را ايفا ميکنند اما شروع اولين گناه و نااطاعتي و اولين شراکت در آن بوسيله خانواده چه بود؟ مار با حوا به گفتگو پرداخت و با سوالي از او شروع کرد.
او با سوالي کوتاه ولي چالش برانگيز سعي کرد با حوا گفتگو کند و حوا با اين ترفندِ مار وارد مشارکت و گفتگو با شيطان شد.
مار او را هدايت کرد و او را براي داشتن مقام بالاتر وسوسه کرد. «به يقين نخواهيد مُرد»، جملهاي که شيطان به وفور از آن استفاده ميکند وقتي به او اين اجازه را ميدهيم تا با ما مشارکت و گفتگو داشته باشد. وقتي به افکار و صداي او در ذهنمان پاسخ بيخردانه و بدور از حکمت الهي ميدهيم. او در وسوسه کردن ما پيشتر خواهد آمد تا جاييکه ما را حتي نسبت به سخنان و احکام خداوند به شک مياندازد و باعث ميشود بخواهيم وارد اين آزمايش شويم.
در ادامــه ميبينيــم کـه مــار از ضعــفهاي حوا استفاده کرد، از گرســنگي او؛ و اين ضعـف وقتـي در دسـتان شيطـان قرار گيرد ما را به غــرور و نااطــاعتي از آفريدگارمان سوق خواهد داد. مسيح يادآور ميشود که به زير نور او برويم تا لکهها و سياهيهاي زندگي ما عيان شود.
او ضعفهاي ما را برميدارد و اگر در او بمانيم او ما را قوت خواهد بخشيد.
حوا از آن ميوه به همسر خود نيز داد و همينطور که مار در وسوسه کردن حوا نقش مهمي داشت، حوا نيز در نااطاعتي آدم سهيم بود. چقدر بايد مراقب اين افکار و وسوسهها باشيم. زماني که ضعيف شدهايم و در حملات شرير قرار داريم چقدر بيشتر بايد در حضور خداوند و کلام او خود را تقويت کنيم تا باعث تضعيف ديگران و يا وسوسه کردن ديگران به گناه نگرديم.
آدم و حـوا خـود را از حـضور خـداوند پنهان کردند. ميبينيم که آدم به جاي رفتن در حضور و نور خداوند خود را پنهان ميسازد. بنابراين باز اين اشتباه به عهده آدم به عنوان رهبر خانواده است. او وسوسه شد و نااطاعتي کرد و در گناه وارد شد ولي حتي زماني که اشتباه خود را دانست باز هم به حضور آن خداي محبت نرفت و از او بخشش را نطلبيد، بلکه با مخفي سازي خود و پوشاندن عرياني خود با برگهاي انجير سعي بر ناديده گرفته شدن گناه و کفاره خود داشت.
و اين گناه مشترک باعث رانده شدن آنها از حضور خداوند، از دست دادن برکت و آرامي شد. درد و رنج را به ارمغان آورد.
گناه اوليه آنها باعث شد که نسل اوليه آنها که قائن و هابيل بودند نيز از آن صدمه ببينند. قائن برادر خود را که چوپان بود از سر حسادت و تنفر کشت و ننگ قتل را برگردن خود آويخت و نسل خود را براي قرنها زير اين لعنت قرار داد.
پس اشتباهات ما و نرفتن به زير نور عدالت و محبت خداوند و دريافت نکردن بخشش او در زير صليب عيسي ميتواند فرزندان ما و حتي نسلهاي ما را تحت تاثير قرار دهد و آنها نيز ادامه دهنده اين راه و مسير منحرف باشند.
چنانچه در عهد جديد رساله دوم قرنتيان باب يازدهم آيه سوم ميخوانيم که پولس نگراني خود را از اين مسئله به کليسا ابراز ميدارد:
«اما بيم دارم همانگونه که حوا فريب حيله مار را خورد، فکر شما نيز از سرسپردگي صادقانه و خالصي که به مسيح داريد، منحرف شود.»
پولس نگران اين فريب و گفتگو با شرير است براي کليساي واقع در قرنتس. در ادامه پولس يادآور ميشود که کساني ميآيند و شما را از کلام حقيقي منحرف خواهند ساخت و بدينوسيله هوشياري آنها را ميطلبد.
در رساله اول تيموتائوس همين هشدار را به ما زنان ميدهد و يادآور ميشود که ابتدا حوا فريب خورد. پس چقدر بيشتر بايد مراقب اين حيلهها باشيم و به شرير اجازه ندهيم تا در زندگي و حتي افکار ما رخنه کرده و با شروع چالش ما را به گفتگو و مشارکت فرا خواند. چرا که عاقبت مشارکت و گفتگو با شرير و شيطان سقوط است. او کلام را بيشتر از ما ميداند و براحتي ما را فريب خواهد داد تا برضد آن عمل کنيم. پس به شيطان مجال ندهيم چرا که مانند شيري غران در کمين است تا ما را ببلعد.
حال با بررسي زندگي حوا در کلام چطور ميتوانيم درست و با حکمت عمل کنيم؟ زندگي او چه چيزهاي ديگري را به ما ميآموزد؟ حوا به عنوان اولين زن و به عنوان مادر همه ما چه تاثير بخصوصي بر دختران خود داشته است؟
براي شناخت بهتر اين سوالات به شخصيت و موقعيت حوا از سه جنبه نگاهي مختصر خواهيم داشت:
الف– حوا، انساني که به شباهت خدا آفريده شد:
حوا نيز به همان اندازه جدايي ناپذير و تاثيرگذار در نقشه اوليه خدا براي انسان بوده، که يک مرد ميتواند باشد. روح کامل به او عطا ميشود؛ به همان ميزان که به يک مرد داده شده است. پس مشارکت او با خداوند در مقايسه با مرد تفاوتي ندارد. چنانچه پولس اعلام ميدارد که ديگر نه مرد و نه زن، نه برده و نه آزاد و نه يهود و غير يهود در نزد خداوند تفاوتي ندارند و همگي در خون مسيح فرزندان او شمرده ميشوند.
پس به عنوان يک زن من ميتوانم تاثيرگذار عمل کنم و خداوند مرا در نقشه خود مورد استفاده قرار خواهد داد.
ب– حوا به عنوان يک ايماندار و فرزندخوانده خداوند:
بعد از تصميم و انتخاب حوا به خوردن آن ميوه، او درس بزرگي از اين نااطاعتي آموخت. او درد بزرگي را براي هر ماه و حتي موقع زايمان تجربه کرد. او مطيع همسر خود شد و شوهر بر او فرمان راند. او از خانه خود رانده شد و فرزندان خودش را در رحم نگه داشت و بعد با درد آنها را به دنيا آورد. حوا غم و رنج ناشي از مرگ يکي از فرزندانش، به دست برادر ديگر را چشيد. حوا به معناي واقعي سمبلي از يک ايماندار است که بايد عدالت براي گناه يا گناهاني که نسبت به خداي قدوس مرتکب شده است بر او اجرا شود، چرا که خدا قدوس است و با گناه سازشي ندارد که اگر داشت ديگر قدوس نبود.
عدالت و جريمه پرداختي، دوري ابدي از خداوند بود اما با پذيرش مسيح و ايمان به او جريمه و عدالت پرداخت شد. او به نيابت ما اين جريمه را پرداخت تا بتوانيم به آغوش پر محبت خداي حقيقي بازگشت کنيم.
پس از اتفاق باغ عدن، در کلام درباره حوا مطلبي عنوان نميشود که او نااطاعتي ديگري مرتکب شده است و يا خير. حوا سمبلي از ايمانداري است که تمام تلاش خود را براي احياي اين گسستگي انجام ميدهد مادامي که هنوز حتي دردها و رنجهاي آن را با خود به همراه دارد.
ج– حوا به عنوان پيام خداوند:
او و همسرش در کنار هم به شباهت خداوند آفريده شدند. حوا مشاور، ياور و مددکاري نام برده شده که هميشه و همواره در کنار همسر خود در کار خداوند حرکت ميکند.
همراهي او با آدم پيامي از ازدواج و نقشه خداوند براي ازدواج را بر ما نمايان ميسازد. او همسر وفادار و همراه هميشگي يک مرد، و مرد نيز شوهر وفادار يک زن خواهد بود و آن دو در کنار هم مثال يک بدن و يک تن نمايانگر کار عظيم خداوند براي کليسا خواهند بود.
عهد ميان آدم و حوا سمبلي از عهد ميان خداوند و کليساست و او خواست تا آنها يک تن گردند.
باشد که با تامل بر زندگي حوا و آفرينش او درس بزرگي بياموزيم، وارد گفتگو با شرير نشويم و مشارکتي با او نداشته باشيم چرا که به شباهت خدا براي کار او و مشارکت با خداوند يهوه خلق شدهايم.
با هم نگاهي به داستان حوا برگرفته از «کتاب زن گوشتي از گوشتم و استخواني از استخوانهايم» انداختيم، در گروه مشارکت بانوان اسميرنا نيز اين مطالب را با هم به اشتراک گذاشتيم و با سوالاتي مشارکت را آغاز کرديم:
«امروز ما چه زمانهايي به نيکويي خدا شک ميکنيم؟»
«شکها ما را به کجا ميبرد؟»
تک به تک وقتي با اين چالش روبرو شديم دريافتيم که ما هم مثل حوا بارها در زندگيمان ميل به مستقل عمل کردن، داشتهايم و به نيکويي و محبتها شک کردهايم و ثمره اين شکها ما را به بياعتمادي و شکسته شدن رابطهها برده است؛ اين شک در روابط مادر و فرزند، خواهر و برادر، در محيط کاري و به وفور در ازدواجها ديده ميشود.آري ميل به دانستن بيشتر مثل حوا، ارجح قرار دادن خواسته نفس به اطاعت از خدا و… ما را هر روزه از نقشه اصلي خدا دور و دورتر ميکند.
وقتي اين ريشه و گناه را يافتيم حالا متوجه شديم قدم بعدي برگشت به سمت نور خداوند هست تا حقيقت نيکويي و محبتش را ببينيم و به جاي تقصير گردن جامعه، خانواده و ديگري انداختن با جلال و عظمت خدا مواجه بشويم.
حتي کوچکترين و سادهترين نااطاعتي در ما حرکت به سمت وادي مرگ ميباشد، پس شتابان به آغوش باز پدر برميگرديم و از مددکار ميخواهيم تا ما را در برابر اين وسوسهاي که هر روز با آن مواجه هستيم قوت ايستادگي ببخشد؛ تا در حضور خداي قدوس بمانيم و ثمر دهيم و در ثمرات تاريکي سهيم نباشيم. در اول پطرس 1:14 اينطور ميگويد:
«ازخدا اطاعت نماييد چون فرزندان او ميباشيد و بار ديگر به سوي گناهاني که در گذشته اسير آنها بوديد نرويد زيرا آن زمان نميدانستيد چه ميکنيد.»
حال اگر روحالقدس مواردي را نيز به شما يادآور ميشود از کنارشان ساده رد نشويد، بلکه بياييد تمامي آنها را با فروتني به حضور خداوند بياوريم تا از شادي و حياتِ در حضور او ماندن، لبريز شويم.
ميتوانيم با هم اين طور دعا کنيم:
اي پدر آسماني، امروز به حضورت آمدهام نميخواهم با برگهاي انجير خودم را بپوشانم بلکه زير پوشش خون پربهاي عيسي که براي من فديه شد به تخت فيض تو نزديک ميشوم.
خداوندا مرا ببخش که با چشمان زميني و نفساني خودم به مسائل نگريستم و در مشورت با تاريکي از تو دور شدم امروز شروعي تازه ميخواهم تا در آغوش تو آرام گيرم و هر چه که دارم را در رهبري و مديريت تو قرار بدهم. حال چشمان مرا به نيکويي خود بگشا و ياريم کن تا بخشش و محبتت را دريافت کنم. ايمان دارم که تو پدر عاشق و قدوس هستي پس مرا مددم کن تا به فيضت در اطاعت از تو زندگي کنم. خداوندا ما زنان را مسح اطاعت کن تا شوهران و رهبران خود را نيز اطاعت کنيم و لحظهاي به اراده نيکو و کامل تو شک نکنيم.
ايماني تازه و مستحکم را ميطلبيم تا بتوانيم در جنگها ايستادگي کرده و با تو بودن را اي خداي لشکرها انتخاب کنيم؛ ممنون هستيم براي اينکه ما را به حال خود رها نميکني، به ما قدمي تازه نشان ده تا با تمرين در اطاعت بودن را بياموزيم.
شکر براي نام پر قدرت تو عيسي مسيح،
شاه شاهان. آمين.
باشد که امروز شکهايمان به ايمان بدل شده و انتقال دهنده ايمان زنده به قلبهاي بانوان جامعهمان باشيم.
شـما مـيتوانيد شهـادتها پرسشها و درخـواست دعـاهاي خود را از طريق راههـاي ارتباطي با ما در ميان بگذاريد.