شناسنامه فیلم:

فیلم سینمایی«کلبه» ساخته «استوارت هزلدین» محصول سال 2017 می‌باشد. این کارگردان فیلم «امتحان»، (EXAM) و چند فیلم کوتاه و تلویزیونی را در پرونده کاری خود در جایگاه کارگردان داراست.

استوارت در کنار نویسندگانی خلاق، فیلمنامه نویسانی چیره دست همچون «اندرو لانهام» و «جان فاسکو» و همینطور با بهره‌گیری از بازی‌های زیبا و فیلمبرداری قابل تامل، توانسته فیلم بسیار قابل دفاعی را در کارنامه هنری خود ثبت کند.

خلاصـــه فیـــلم:

«مک»که دوران کودکی سختی را با وجود تنبیه‌های پدر خود پشت سرگذاشته، حال دارای همسر و سه فرزند دوست داشتنی است.

مک تصمیم می‌گیرد تا با سه فرزند خود به پیک‌نیک و کمپین دریاچه بروند و چند روزی را با هم سپری کنند. ولی حادثه ربوده شدن دختر کوچک و مرگ او زندگی سرد و به دور از شادی را وارد خانواده می‌کند. تا اینکه مک توسط نامه‌ای به کلبه‌ای که دخترش در آن به قتل رسیده بود دعوت می‌شود.

مک تصمیم می‌گیرد تنها به کلبه برود و در آنجا خداوند را ملاقات می‌کند. او راه رفتن با خداوند و زندگی واقعی با او را تجربه می‌کند و در می‌یابد که حقیقت زندگی و محبت پدر چگونه است و داوری عادلانه و از روی محبت او را می‌چشد…

بررســـــی فیـــلم:

کلبه فیلمی است که حقیقت خدای زنده را به تصویر می‌کشد. مک از کودکی تلاش می‌کند تا از مادر و بعد از همسر و فرزندان خود محافظت کند و در هر عدم موفقیت خود را محکوم می‌کند و مقصر می‌داند. این افکار، او را از زندگی شاد و آرام دور کرده است. در همان ابتدای فیلم صحبت او با شبان کلیسا تاییدی بر این محکومیت‌هاست.

پس از مرگ دختر خانواده، برف و سردی تصاویری گویا از زندگی روحانی سرد و به دور از شادی و لذت در خداوند را به نمایش می‌گذارد تا اینکه نامه پدر را دریافت می‌کند و به او یادآور می‌شود که پدر او را می‌بیند و شرایط او را می‌داند.

مک فرصت می‌یابد تا پرسش‌ها و گلایه‌های خود را از بی‌عدالتی موجود در دنیا با پدر درمیان بگذارد و هرگام او را به سمت شناخت بهتر پدر سوق می‌دهد.

در سکانسی مک به تنهایی در قایق است و تمرکز او بر دریاچه‌ که خاطرات تلخ را یادآور می‌شود و این باعث فرو رفتن در سیاهی و غرق شدن در گناه می‌شود و خداوند او را تشویق می‌کند تا روی خود را به او بدوزد و تمرکزش بر مسیح باشد و بلافاصله او از شرایط در حال غرق شدن به ثبات می‌رسد و تجربه روی آب‌ها راه رفتن با مسیح را می‌یابد.

پدر محبت فرزندانش را به بال‌های پرنده تشبیه می‌کند، آن کسی که محبت نمی‌کند و محبت ندارد مانند پرنده بی‌بال است، چون برای این مهم آفریده و نجات داده شده است و یادآور می‌شود که تمرکز بر روی درد و رنج‌ها و سختی‌ها بال‌های تو را خواهد گرفت.

در ادامه مک با مشارکت روح‌القدس در می‌یابد هر چیزی که خداوند آفریده در آن حکمتی نهفته است و با مواجه شدن با حکمت خداوند متوجه می‌شود که همه عمر قضاوت کرده و قضاوت او نه از روی آگاهی بلکه از روی خشم بوده است. این صحنه قضاوت و داوری خداوند را که از روی محبت است به تصویر می‌کشد که او برای نجات فرزندان گناهکار، خود حاضر شد فدیه شود تا آنها را نجات دهد و این تجربه را مک با قلب و وجودش لمس می‌کند و بعد دلیل ملاقات خداوند با مک مکاشفه می‌شود. پدر میگوید: «دلیل ملاقات من با تو شفای توست نه برقراری عدالت موجود در افکار تو». ملاقات خداوند ما را به شفا خواهد برد و هدایت او ما را به سمت زندگی شاد و آرام رهبری خواهد کرد. در پایان، او باید ببخشد. پس از ملاقات با خداوند و درک محبت و بخشش او نیاز داریم تا دیگران را ببخشیم و مک تجربه بخشش پدر خود را با در آغوش کشیدن محبت‌آمیز درمی‌یابد و بعد از آن او این بار می‌بایست فردی را ببخشد تا رهایی و آزادی در زندگی او جاری شود، آن هم بخشش قاتل کودک خود است.

خداوند به او یادآور می‌شود در این راه من با تو همراه و همدردم و تو را تنها نخواهم گذاشت. او در این سفر روحانی درمی‌یابد که باید همه چیز را به خداوند بسپارد چرا که ایمان ما بر عادل بودن و عالم بودن خداوند است، پس چه شخصی بهتر از او و سپردن همه چیز در حضورش.

تماشای این فیلم زیبا را به تمام شما علاقه‌مندان پیشنهاد می‌دهیم و شما را تشویق می‌کنیم بعد از تماشای آن در مشارکت با خانواده خود و همچنین خانواده الهی درباره آن گفتگو کنید.

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

مطرب
نگاه به تاریکی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست