شناسنامه فیلم
فیلم آگوست راش، «August Rush» به کارگردانی کیرستن شردان «Kirsten Sheridan» به سبک موزیکال با بودجهای بالغ بر ۲۵ میلیون دلار ساخته و در ۲۱ نوامبر ۲۰۰۷ اکران شد. نویسندگان آن «پال کسترو»، «نیک کسل» و «جیمز وی هارت» هستند.
بازیگرانی چون فردی هایمور «Freddie Highmore»، رابیـن ویلیــامز «Robin Williams»، کــری راســل «Keri Russell»، جاناتان ریسمایرز «Jonathan Rhys Meyers» در آن نقش آفرینی کردهاند.
خلاصه فیلم
«لیلا نواچک» (کری راسل) فارغ التحصیل دانشگاه و نوازنده ماهر ویولن سل است. او یک روز با مرد جوانی به اسم لوئیس (جاناتان ریس مایرز) که خواننده یک گروه موسیقی راک است، آشنا میشود و شب را در کنار او سپری میکند، اما فردای آن روز آنها مجبور میشوند برای همیشه از هم جدا شوند. لیلا از لوئیس باردار شده و فرزند پسری به دنیا میآورد به اسم «ایوان» (فردی هایمور). پدر لیلا به دروغ به دختر خود میگوید که فرزندش پس از تولد مرده است و این کودک را مخفیانه به یک پرورشگاه میسپارد. دوازده سال میگذرد و پسر لیلا و لوئیس بزرگ شده و استعداد زیادی در موسیقی پیدا میکند. او برای پیدا کردن والدینش از پرورشگاه فرار کرده و مردی به اسم «ویزارد» (رابین ویلیامز) استعدادهای او را کشف میکند و نام «آگوست راش» را روی او گذاشته و او را نزد خود میبرد. آگوست به دنبال پیدا کردن پدر و مادر خود است و اطمینان دارد با کمک گرفتن از موسیقی میتواند آنها را پیدا کند…
بررسـی فیـلم:
فیلم آگوست راش در عین سادگی بسیار قابل تامل است و بیننده را وادار میکند که علاوه بر دنبال کردن داستان، به روابط بین شخصیتهای داستان بیندیشد. رابطه بین آگوست راش و والدینش کاملاً یادآور رابطه ما و پدر آسمانی است.
ایوان (آگوست راش) پسر بچهای یتیم است که نمیداند پدر و مادرش کجا هستند؟ آیا زنده هستند یا مرده؟ ولی به موسیقی درونش توجه و به دنبال آن حرکت میکند. «موسیقی همه جا هست فقط کافی است که آن را بشنویم.»این جملهای است که فیلم با آن شروع میشود و به پایان میرسد. در زندگی همه ما، انواع موسیقی در جریان است، همان ارتباط دهنده ما با طبیعت و دنیای پیرامونمان، هر کدام به نوعی با ریتمها و ضربهای مختلف آن را میشنویم یا بعضی اوقات اصلاً متوجه آن نشده و آن را نمیشنویم.
وقتی موزیکی گوش کرده و با آن ارتباط برقرار میکنیم میدانیم که آنطرفِ صدا، کسی هست که برای ما میخواند و آن موزیک مختصِ حال و احوال و دل ماست. مانند این است که هر روز در اطرافمان نشانههای خدا را میبینیم و بارها و بارها صدایش را میشنویم ولی خدا را نمیبینیم و این همان جایی است که مورد تحقیر و تمسخر دیگران واقع میشویم.
ایوان، ایمان دارد آنچه که میشنود از دل و جان پدر و مادرش به سمت او میآید، با تمامی دل این را باور دارد ولی هیچ نشانه یا مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد، ایمان او یادآور آیهای است از کلام که میگوید: «ایمان ضامن چیزهایی است که بدان امید داریم و برهان آنچه هنوز نمیبینیم.» (عبرانیان باب 11 آیه 1). ایوان، هر لحظه با اقتدار و ایمان آن موسیقی را دنبال میکند و به سنگهایی که این دنیا به هر طریقی سر راهش میاندازد تا او را دلسرد و مایوس کند، توجهی نمیکند و فقط گوشهایش را تیز و تیزتر میکند تا نوای آن موسیقی را واضحتر بشنود.
امروز ما چه قدر به شنیدن صدای خدا مایل هستیم؟! عطشی برای گذر کردن از موانع برای رسیدن به حقیقت و شناخت خدا، نیاز ماست. فرزندی گمشده در جستجوی پدر، چقدر آشناست.
نکته قابل اهمیت در این فیلم توجه او به هدیه خداست. همه ما هدایایی از خداوندمان دریافت میکنیم، بعضی آنها را شناخته و برخی دیگر آنها را نمیبینیم، فقط کافی است به ندای درونمان اعتماد کنیم تا هدایای خدا را در زندگیمان ببینیم. آگوست نمیداند که او فرزند دو نوازنده موسیقی است و علاقه و استعداد او به موسیقی شاید به همین دلیل میباشد. او با صداهایی که از اطراف خود میشنود موسیقیهایی در ذهنش میسازد، با صدای باد، قطار، سگ، بوق ماشینها و هر چیزی که در دنیای اطرافش میشنود و هیچکدام را بیاهمیت نمیداند و ساده از کنارشان عبور نمیکند.
صداهایی که بارها و بارها به سادگی در زندگیمان از کنارشان میگذریم ولی آگوست همه آنها را تقویت و با تمرین و پشتکار هدیه خداوند را بارور میکند و در آن رشد کرده و به یک نابغه و رهبر ارکستر تبدیل میشود. همان رشدش باعث دستیابی او به خواسته قلبیاش میشود. بلی ایوان انتخاب کرد تا هدیه خداوند را در جای درست به کار آید و نگذاشت در دستان ولگرد بیافتد.
شاید در طول فیلم به ذهنمان خطور کند که ما هم فرزندان گمشده و طرد شده هستیم و خانوادهمان رهایمان کردهاند، ولی پدر همیشه منتظر بازگشت و پیدا شدن فرزندانش است.
همیشه قدم ایمان ما و مهر پدر، ما را دور هم جمع میکند. آمین که تماشای این فیلم زیبا در مشارکت گرم خانواده برای شما پر از برکت باشد.