بخش دوم – کتاب انضباط روحانی
و باز فرصتی دیگر…؛ شکر برای شما خوانندگان مجله اسمیرنا
همانطور که خواندهایم پارسایی هدیه و فیض خداوند است، اما ما با انجام انضباطها خود را در معرض عمل خدا قرار میدهیم تا او ما را متحول سازد؛ تا هر روز بیشتر در این تراشیده شدن پیش برویم. این انضباطها به ما کمک میکند تا نفس خود را به صلیب کشیده و اجازه بدهیم مسیح در ما زندگی کند بلکه از حیات او به فراوانی بهرهمند شویم.
در شماره پیشین مجله (۴۰) به اشارهای مختصر در انضباطهای درونی پرداختیم. حال قصد این را داریم تا در خصوص انضباطهای بیرونی، لقمههای کوچکی از خلاصه کتاب را با شما در میان بگذاریم تا اشتیاق خواندن تمامیِ کتاب را در شما ایجاد کنیم. آمین که نظم مطالعه کتاب را در برنامههای خود قرار داده و در این مهم قدم بردارید.
انضباط ساده زیستن؛ چقدر زیبا این فصل از کتاب، نگرش ما را به دنیای مادی نشان میدهد.
آیا خدا محور هستیم؟! واقعیت این است که ما در جامعه ایرانی به شدت در این خصوص نیاز به تأمل و رهایی داریم. نداشتن امنیت ما را به این واداشته تا به حس احتیاط و دوراندیشی بیشتر از پادشاهی خدا اهمیت دهیم. چیزهایی را میخواهیم که دوست نداریم بلکه کسانی را که دوست نداریم تحت تاثیر قرار دهیم. خجالت میکشیم تا زمانیکه لباسهایمان پاره نشده و یا ماشینمان از کار نیفتاده است، از آنها استفاده کنیم. این را باور کردهایم که عقب افتادن از مد به معنای عقب افتادن از واقعیت است. آزمندی را بلند همتی، احتکار را دوراندیشی و حرص و طمع را سخت کوشی مینامیم. آری، نیاز به امنیت ما را به سمت شهوت در مال و منال و مقام پیش میبرد.
اما مگر نه این است که همه چیز از آنِ خداوند است و ما باید امنیتمان را در او بیابیم! آری ما نمیتوانیم هم بنده پول باشیم و هم خدا؛ هر کجا گنج ماست، دل ما نیز آنجا خواهد بود .ساده زیستن ما را قادر میسازد موهبتهای الهی را همچون هدایایی بپذیریم که از آن ما نیستند، بلکه از آنِ خداوند است و این ما را به سمت بخشش هدایت میکند .
جالب است بدانیم که ریاضت و ساده زیستن اصلاً با هم یکی نیستند. ریاضت فقط با فقر و سختی قانع میشود، اما ساده زیستن هم در فقر هم در ثروت قانع میباشد.
نقطه تمرکز ساده زیستن آن است که در پی پادشاهی خدا و انجام اراده او باشیم، سپس نیازهایمان به ترتیب صحیح پاسخ داده خواهد شد. باید توجه داشته باشیم که هیچ چیزی در زندگی نباید جلوتر از پادشاهی خدا قرار بگیرد، حتی شوق داشتن زندگی ساده و بیپیرایه. حتی ساده زیستن اگر از لحاظ اولویت جای پادشاهی خدا را بگیرد، تبدیل به بتپرستی میشود.
آزادی از نگرانی یکی از شواهد درونی است که نشان میدهد نخست در پی پادشاهی خدا هستیم و ثمره آن یک زندگی شاد و فارغ از دغدغهها میباشد. در این قسمت به جایی میرسیم که نیاز به تامل در سپردن داریم و برای آزادی از نگرانی نویسنده سه نکته را مورد بررسی قرار میدهد.
۱- به این باور داشته باشیم که منبع مالی و گنج و داراییمان به خداوند تعلق دارد، ۲- خدا قادر است از آن حفاظت و مراقبت کند، پس به او اعتماد کنیم، ۳- داراییمان را برای کمک به دیگران به کار بگیریم.
ساده زیستن یعنی آزادی در اعتماد کردن در همه چیز به خدا؛ در انتهای این فصل به ده اصل کنترلکننده برای روشن ساختن معنای ساده زیستن اشاره شده است. ده تمرینی که برای ساده زیستن به ما کمک میکند بلکه اولویتمان طلبیدن پادشاهی خدا و انجام اراده او باشد.
در فصل انضباط سکوت و خلوت کردن، نویسنده ما را دعوت میکند تا قدمهای عیسی را در کلام دنبال کنیم؛ اینکه عیسی دائم در پی این خلوتها بود، خلوتی که نه به خاطر گریختن از مردم، بلکه به منظور بهتر شنیدن نجوای الهی است.
عیسی مدام با خلوتِ درونیِ دل میزیست و مدام خلوت را نیز تجربه میکرد.
باید بدانیم در سکوت اگر جویای صدای خدا نباشیم در خلوت با او نخواهیم بود. ما میتوانیم در یک روز پر از هیاهو و شلوغیْ روزی توام با سکوت را تجربه کنیم، بشرط آنکه سر و صداها بازتابی از حضور خدا و صداها و پیامهایی از او باشد، زیرا نزدیک آمدن برای شنیدن بهتر است از تقدیم قربانیِ احمقان (جامعه باب 5).
سکوت یکی از عمیقترین انضباطهای روحالقدس است، زیرا هرگونه گرایش به توجیه کردن را در ما متوقف میسازد و ثمره آن اعتماد به خداست تا او از حقانیت ما دفاع کند.
در این فصل نویسنده گامهایی به خلوت گزینی را با ما در میان میگذارد که بسیار در رابطه ما با خداوند موثر میباشد. در فصل انضباط سکوت نویسنده از شب ظلمانی جان سخن میگوید، شبی که همچون داروی بیهوشی قبل از جراحی ما را در بر میگیرد.
انضباط درونی بعدی انضباط در تسلیم و خدمت است که هر دو از اهمیت بسزایی برخوردار است. قدم برداشتن در این انضباطها آزادیهایی را برای ما به ارمغان خواهند آورد. تسلیم شدن ما را قادر میسازد از یوغ خود کامگی رها شویم. وسواس انجام امور مطابقِ دلخواهِ ما یکی از بزرگترین اسارتهای عصر حاضر است.
در تسلیم شدن میتوانیم با آزادی کامل برای دیگران ارزش قائل شویم و رویاها و نقشههایشان برای ما اهمیت مییابد. در تسلیم کردن خودمان را انکار میکنیم و این به ما میآموزد که بدون اینکه حرفمان به کرسی بنشیند احساس خوشبختی کنیم. انکارِ خود با از دست دادنِ هویت و یا با تحقیرِ خود متفاوت است؛ انکارِ خود یعنی نفع دیگران را بجوییم و در راه دادن به آنها در عمل کنیم.
در انضباط خدمت (حوله به کمر بستن) آزادیهای بسیاری نهفته است؛ خدمت به ما قدرت میدهد تا به بازیهای دنیویِ ترفیع درجه و اقتدار طلبی، «نه» بگوییم و اشتیاق به سلسله مراتب در ما از بین میرود. آری اقتدار روحانیِ مَدِ نظر عیسی در مقام و منصب و عنوان نیست، بلکه در حولهای است که در خدمت به کمر بستهایم. جزئیات بسیاری در این فصل با ما در مورد انواع خدمت در میان گذاشته شده است و همچنین ثمرات و شفاهایی که از این طریق به دست میآوریم هم مورد بررسی قرار گرفته است. مثل خدمتِ اجازه دادن به دیگران تا ما را خدمت کنند؛ این خدمت به ما در رهایی از غرور پنهان کمک میکند؛ خدمتِ حفظ آبرو (محبت) به ما در آزادی از غیبت و ناسزا گویی، تهمت و افترا کمک میکند. آری همانطور که خدمت کردن ثمره دریافت نجات است، ثمره خدمت هم در فرزندی عمل کردن میباشد. در شماره بعدی به معرفی قسمت سوم این کتاب یعنی انضباطهای گروهی نیز خواهیم پرداخت.
در سپردن به خدا پیروز باشید.
المیرا عزیزی