درودی بر همراهان تاریخ و علاقهمندان تاریخ سازان آسمانی. تمامی شاگردان و رسولان در راه صلیب رنج دیدند و این شاهدان قیام و رستاخیز عیسای مسیح به طور داوطلبانه زندگی خود را در راه اعلام نجات به جهانیان فدا نمودند. همانطور که غالباً اشاره شده است مردم معمولاً به خاطر چیزهای دروغ، شکنجه یا مرگ دردناک را تحمل نمیکنند .
در این سفر به زندگی گارشیا نویسنده کتاب ندای شهیدان، استیفان، فلیپس رسول و متی، یعقوب کوچک، مرقس و شمعون پطرس و شهادت آنان اشاره شد.
شاگردی و راه مسیح را براستی چگونه میتوان از درد و رنج خالی دانست در حالی که مکتوب است “چون مسیح در عرصه جسم رنج کشید شما نیز به همین عزم مسلح شوید.” ( اول پطرس 4)
پولس رسول: (شهادت 69 سال بعد از میلاد مسیح)
درمقایسه با دیگر شاگردان عیسی یک نکتهی مبهم در مورد محل (مکان) مرگ پولس وجود دارد. او همیشه علاقه داشت که در شهر روم موعظه کند و در همان جا نیز درگذشت.
با مروری برکتاب اعمال رسولان و نامههای او یک حس غیر قابل توصیف را میتوان از لابهلای آنها فهمید که فرصت اوکوتاه اما قدردان همان لحظات و عمر کوتاهی بوده که خداوند در اختیارش قرار داده بود؛ او فیض خدا را کاملا درک میکرد نه فقط از نظر الهیاتی بلکه او فیض خدا را دلیلی برای زندگی و زنده بودن میدانست.
او همیشه قدردان فیض خدا بود زیرا میدانست که چقدر به آن نیاز دارد. (فیض تو مرا کافیست)
عمق وجود او و نهایت زندگی و افکار او چنانچه از نوشتههایش مشخص است متمرکز بر فیض خداست حتی در ضعفها و ناتوانیهایش.
دوم تیموتائوس باب چهارم آیات ۶-۸ «زیرا من، هم اکنون، همچون هدیهای ریختنی در حال ریخته شدنم و زمان رحلتم فرا رسیده است. جنگ نیکو را جنگیدهام، مسابقه را به پایان رسانده و ایمان را محفوظ داشتهام. اکنون تاج پارسایی برایم آماده است، تاجی که خداوند،آن داور عادل، در آن روز به من عطا خواهد کرد. نه تنها به من بلکه به همهی آنان که مشتاق ظهور او بودهاند.»
پولس در دوران زندگیاش سفرهای بسیاری را داشت و بشارت انجیل را در هر کجا اعلام میکرد. شاید برای توصیف قلب او برای اعلام خبر خوش به جهانیان را بتوان از جملات او از رسالهی به کولسیان درک کرد.
«ما مسیح را به همه میشناسانیم و با تمام دانشی كه داریم همه را آگاه ساخته، تعلیم میدهیم تا آنها را به صورت افرادی بالغ در مسیح به خدا تقدیم نماییم. برای انجام این كار، من زحمت میکشم و کوشش میکنم و از قدرت عظیمی كه مسیح به من میدهد و در من كار میکند، استفاده مینمایم.» (کولسیان1: 28،29)
زندگی پولس همواره به گسترش انجیل منجر میشد، حتی زمانیکه او کلیسا و مسیحیان را آزار میرسانید. پیش از ملاقات او با مسیح تلاش پولس برای دستگیری مسیحیان اورشلیم و اطراف سبب پراکنده شدن مسیحیان میشد و به عبارتی بذرهای انجیل مانند دانههایی در دستان باد به همه جا پخش میشد و ثمره میآورد.
به راستی که خداوند حتی از نقشهها و تلاشهای افراد شرور برای پیشبرد ملکوت و ارادهی خود استفاده میکند.
اما پس از رویارویی پولس و ملاقاتش با مسیح در جادهای به سمت دمشق، تمامی غیرت آتشین و مذهبی او تبدیل به طلبین هدایت مسیح در زندگی و اعمالش شد. تقریباً نیمی از نامهها و رسالات عهد جدید نوشتهها و نامههای اوست که به کلیساها میفرستاد و روش زندگی مبشرین و ایمانداران را یادآور میشد.
او پیشگام شیوههای بشارتی و اعلام انجیل به جهانیان بود و دهها کلیسا کاشت.
او که عشق و محبت خدا را به همهی مردم میشناخت باعث شد تا مژدهی انجیل را به غیر یهودیان و امتها به طور گستردهای اعلام کند تا آنجا که او را رسول امتها مینامیم. و اینگونه بود که شخصی که مسیحیان را آزار و شکنجه میداد به کسی تبدیل شد که تمامی عمر خود را به گسترش انجیل سپری کرد.
خوشبختانه او به عنوان بشارت دهندهی انجیل شفا و تبدیل و راز زندگی خود را به کلیساها منتقل کرده است.
اگر چه از طرفی با نگاهی به اتفاقات برجسته که در رسالات به آنها اشاره شده، هم میتوان بهای خادم خداوند بودن را درک کرد و شاید هم فهم این قضیه لرزه به تن خیلی از خادمین بیندازد و همچنین میتواند راهنمای خوبی برای کسانی که مسیح را پیروی میکنند باشد. خادمین همه زندگیشان را برای انجیل به خطر میاندازند.
بهایی که مسیح به خاطر ما در روی صلیب پرداخت کرد با هیچ معیاری قابل سنجش نیست و ایمانی که در حال حاضرما آن را اعلام میکنیم توسط وفادارانی که حاضر به پرداخت بهای ایمان بودند پرداخت شده وسپس به ما سپرده شده…
چنانچه در دوم قرنتیان باب یازدهم آیات ۲۴-۲۸ میبینیم پولس عنوان میکند که پنج بار از یهودیان سی و نه ضربه شلاق خوردم. سه بار چوبم زدند، یک بار سنگسار شدم، سه بار کشتی سفرم غرق شد، یک شبانه روز را در دریا سپری کردم، همواره در سفر بودهام و خطر از هر سو تهدیدم کرده است: خطر گذر از رودخانهها، خطر راهزنان، خطر از سوی قوم خود، خطر از سوی اجنبیان، خطر در شهر، خطر در دریا و خطر در بیابان، خطر از سوی برادران دروغین، سخت کار کرده محنت کشیدهام و بارها بیخوابی بر خود تحمیل کردهام بارها بیغذا ماندهام و سرما و عریانی به خود دیدهام. افزون برهمهی اینها بار نگرانی برای همهی کلیساهاست که هر روزه بر دوشم سنگینی میکند.
البته اگر ما فقط سختی و رنج را مبنا وهدف خود قرار بدهیم پس درس مهمی از زندگی پولس را هم از دست میدهیم.
زیرا معنی دقیق رنج و سختی تنها با سرسپردگی به خداوند و وفاداری و ایمان به او سنجیده نمیشود بلکه رنج میتواند حاصل بیایمانی و نا اطاعتی از خداوند نیز باشد.
وقتی رنج وسختی تبدیل به هدف میشود، غروری پنهانی بر آن غالب میشود. رنج وسختی در واقع ماحصل پیشبینی نشدهی سرسپردگی و اطاعت از خداوند است.
اما این فقط یک قسمت کوچک یا حتی بیشتر از پیشبینی نشدهی شادی زیستن در مسیح است، یک مثال بارز از زندگی شهیدان مسیحی، زندگی سبکبار آنهاست که چطور در حین سختی، در مسیح شاد بودند.
آنها از درد و رنج لذت نمیبردند ولی از آن فرار هم نمیکردند و همانند پولس آموختند که چطور در شرایط سخت وحتی در سیری و گرسنگی قناعت را پیشه کنند.
فیلیپیان باب چهارم آیات ۱۱-۱۳ «این را از سر نیاز نمیگویم زیرا آموختهام که در هر حال قانع باشم، معنی نیازمند بودن را میدانم و نیز معنی زندگی در وفور نعمت را، در هر وضع و حالی رمز زیستن در سیری و گرسنگی و بینیازی و نیازمندی را فرا گرفتهام. قدرت هر چیز را دارم در او که مرا نیرو میبخشد.»
پولس هرگز اجازه نداد که هیچ چیز جز روح خدا او را در زمین هدایت کند. با مروری بر جدول زمانی زندگی او، روایات تاریخی و منابع موجود در کتاب مقدس مانند تمایل او به خدمت در اسپانیا که در رومیان باب پانزده آیات ۲۳-۲۴ به آن اشاره شده است.
«اما اکنون که در این مناطق دیگر جایی برای کار من باقی نمانده و از آنجا که سالهاست مشتاق آمدن در نزد شما هستم، امید دارم سر راهم به اسپانیا، به دیدار شما بیایم تا پس از آنکه چندی از مصاحبت شما بهرهمند شدم مرا در سفر به آنجا یاری دهید.»
میتوان محدودهی سفر او را از عربستان تا نواحی انگلیس تخمین زد. شش سال وقفه یا سکوت او در دو سفری که به روم داشت و در آنجا زندانی بود سفرهای گستردهتری را برای او رقم زد. سفر نهایی این رسول به ابدیت درست در آنطرف دیوارهای روم بود، پولس این فریسی سابق در پشت دیوارها سرش را از تنش جدا کردند.
او جنگ نیکو را جنگید، مسابقه را به پایان رساند و ایمانش را محفوظ نگاه داشت و بهترین دلیل برای ما شد تا مانند او عمل کنیم.