رهایی یا اسارت؟
مشکل کار کجاست؟ جالب این است که اکثر ما جایگاه خود را در این دو واژه گُم کردهایم! رهایی و آزادی را به گونهای برای خود و در ذهن خود تعریف کردهایم که هر چه به سمت اسارت پیش میرویم تصورمان بر این است که آزادتر شدهایم، و گاهاً گرفتن جان خود را رهایی تصور میکنیم. بیشترین آمار خودکشی به کشور همسایه ما تعلق گرفته؛ افغانستان؛ کشوری که شیطان بیپروا مردمان آن را به جان هم انداخته و حال قدمی بلند پروازنه در ذهن مردم بر علیه خودشان؛ رهایی به قیمت گرفتن جان خویش…
نظر شما چیست؟ کشوری که سالیان در جنگهای فرقهای و مذهبی درگیر بوده و چه تعداد کشورهایی که با شعار آزادسازی این خاک و مرز و بوم و مردمان آن عجولانه به قصد، هدف و شعار کمک به سویِشان شتافتهاند!!! ولی چرا نتیجه معکوس شده؟ جنگ تمام نشد…، حملات انتحاری متوقف نشد…، خرافات پایان نپذیرفته و حال رکوردی جدید؛ نُه درصد خودکشی در میان مردم این کشور!!! درست متوجه شدید…، از هر صد شخص نه نفر خودسرانه تصمیم میگیرند به زندگی خود پایان دهند؛ حال نظر شما چیست؟ چه کسی باعث و بانی آن است و چه کسی توانایی آن را دارد انگیزه و هدف کافی را به قلب مردم برای درست زیستن و یا حتی انگیزه کافی برای فقط زیستن بریزد تا این افکار شیطانی از ذهن دور شود.
این از بدترین انواع اسارت است که تصور کنیم با گرفتن جان خود رها میشویم و از بزرگترین دروغهای شیطان…؛ شخصیت تَرد شدهای که هدفش فقط دور کردن ما از خداست…! از همان آغاز در باغ عدن این هدف را داشته و همچنان دنبال کننده این هدف است و از این پس هم خواهد بود، و این هوشیاری ما را میطلبد که بر علیه دسیسههای او ایستاده و طعم خوش رهایی که بواسطهی عیسی مسیح فراهم شده را بچشیم. کسی که برای ما به روی زمین آمد تا بندهای اسارت را از دست و پای ما پاره کند تا دیگر بردگان گناه نباشیم و بتوانیم به واسطهی روح قدوسش به دروغهای او آگاه شده و طعم شیرین رهایی را در همین دنیای سقوط کرده و پُر از درد و رنج بچشیم…، مهم نیست در این دنیا و اطرافمان چه اتفاقات ناگواری میافتد، نه اینکه مهم نیست ولی در مرحله اول مهم این است که تغییر و تبدیل را از درون خودمان شروع کرده و نور و نمکی باشیم برای نمکین کردن دنیا؛ ایمان داریم نور بسی قدرتمندتر از تاریکی عمل میکند و هر جا گناه بیشتر باشد فیض بسی فراتر در حال عمل کردن است. آمین که نور خداوند چنان بر قلب و روح مردم فارسی زبان کشور همسایهمان، افغانستان عزیز بتابد که دیگر شیطان توان گمراه کردن و دروغی را به جای حقیقت به ذهن مردم ریختن نداشته باشد.
مشکل کار اینجاست، ما نمیبینیم…؛ خدا در کنارمان است، پشت درب قلبمان ایستاده و مدام ما را صدا میزند… “فرزندم، فیض من برای رهایی تو از اسارتها کافیست…”