سلامی دوباره به شما عزیزان
بار دیگر در صفحه «سبک زندگی، زندگی سالم» با شما هستیم تا با ادامه مبحث مهم بیماری OCD یا اختلالات و وسواس فکری به شناخت بیشتر این بیماری و راههای کنترل آن بپردازیم.
این بیماری نیز مثل دیگر بیماریها از جمله آسم، دیابت قابل کنترل است اما درمان قطعی و دائمی برای آن وجود ندارد. درمان این بیماری تنها با کنترل از طریق یک سری اقدامات امکان پذیر میباشد. اما اگر این اقدامات موفقآمیز نباشد خطر بازگشت دوباره وجود خواهد داشت. ما در عصری زندگی میکنیم که اکثر افراد به دلیل نحوه زندگی و کیفیت آن دارای سلامت روان نیستند و شاید اکثریت آگاهی از این مسئله نداشته و متوجه منظور نشدهاند. افراد با مراجعه به مشاور و روانشناس استقبال چندانی نمیکنند و حالت تدافعی به خود میگیرند و باور دارند که خود همه چیز را میدانند. این بیماری یک بیماری هزار چهره میباشد و یکی از علتهای این بیماری ژنتیکی است و محیط و یا کسانی که والدین سختگیری دارند و کمالگرا هستند نیز از علتهای این بیماری محسوب میشود.
بیشتر آدمها دچار روزمرگی شده و کمتر خودشان را میبینند و بیشتر درگیر بُعد بیرونی زندگیشان هستند تا بُعد درونی. اما مهم است که فرد بتواند خود و شرایط را ارزیابی کند و به کاهش استرس خود کمک کرده و اگر مسئلهای غیر قابل حل بود بتواند با آن کنار بیاید و آن را رها کند تا باعث سلب آرامش از او نشود. نمره رسیدن آرامش هر کسی با فرد دیگر متفاوت است پس هر کس باید خود را بشناسد و به آرامش خود کمک کند.
نکته بعدی در سلامت روان توانایی و کنترل هیجانات و احساسات است که ممکن است با کنترل نکردن این هیجانات باعث پشیمانی و مشکلات درونی دیگری میشود. در قرن نوزدهم OCD را به عنوان بیماری شک و تردیدی میشناختند. در وسواس فکری فرد مبتلا به اساسیترین چیزها در مورد خودش، دیگران و دنیایی که در آن زندگی میکند شک دارد. هستند کسانی که به توانایی عقلی و ادراکشان و تا در مقابل امنیت دیگران شک کنند؛ حتی به مرده یا زنده بودن خودشان نیز شک کنند.
راهکار درست در میان این افراد
با افراد OCD ابتدا روراست باشید و صادقانه وارد عمل شوید. طوری رفتار نکنید که شخص OCD فکر کند با بقیه متفاوت است. حتی اگر احساس خوبی در مورد مسئله نداریم به او بگوییم؛ در مورد مسائل مختلف صحبت کنیم طوری که نه ما آشفته و گیج شویم و نه او احساس تنهایی کند. کمک به این افراد سخت است و نیاز به راهکارهایی دارد که از استرس او کم کند و خود شما را نیز آرام سازد. آنها را دوست داشته باشید و در این مسئله آنها را کمک کنید. اگر در این مسئله با هم قدم بردارید بطور حتم پیروز خواهید شد. آنها باید بفهمند که با داشتن شما در کنارشان آیندهای روشن خواهند داشت و به سمت آرامش و شادی به جلو میروند. اجازه بدهید در مورد افکارش برای شما حرف بزند. بزرگترین ترس آنها این است که مورد قضاوت قرار بگیرند؛ به او نشان دهید کنار او خوشحال هستید و به حرفهایش گوش میدهید. حمایت شما بیقید و شرط باشد و همدلی شما با او ادامهدار و یکنواخت باشد. اگر نیاز بود میتوانید به دکتر مراجعه کرده و طبق نظرات روانشناس پیش بروید و روانشناس نیز اگر نیاز باشد دارو تجویز خواهد کرد.
آخرین توصیه ما به شما این است که خودتان را هم دوست داشته باشید چون ممکن است حمایت از فرد وسواس فکری روی شما نیز تاثیر بگذارد، اما باور کنید شما قویترین و محکمترین عشقی هستید که میتوانید او را به سمت کنترل و درمان پیش ببرید و البته قبل از شما عشق و محبت خداوند است که در شما و او عمل میکند و شما انتقال دهنده آن خواهید بود. این بیماری به قدری شیوع پیدا کرده و زیاد شده که برای آرامش این بیماران اپلیکشنها یا برنامههایی نیز برای گوشیها و تبلتها طراحی شده تا به وسیله بازی با این برنامهها به آرامشی نسبی دست یافته و از وسواس فکری دوری کنند.
ریشه این بیماری از نگرانی و ترس میآید و ما تمام ترسها و نگرانیهایمان را به مسیح میسپاریم؛ کلام خداوند میگوید باید روح نظم در زندگیمان باشد که ریشهاش از محبت خداوند است نه از وحشت. وسواس فکری که ریشه از وحشت دارد برای حرکت رو به جلوی ما موانع دوری و نفاق ایجاد میکند و از خدا و دیگران دورمان میسازد، ولی با مراقبت و هوشیاری ثمرهاش رابطه و محبت خواهد بود. آمین که در نظم و هوشیاری خداوند پیش برویم و هر آنچه که از خداوند نیست و در دلهایمان ریشه دارد را اجازه دهیم خداوند بردارد و خلقت تازه در مسیح را بچشیم تا در شفا و سلامتی او ساکن باشیم.