مديريت زمان
زمان! واژهاي که در خود مفهوم و رويدادهاي زيادي را جاي داده است. هرچند که براي ما قابل لمس نيست اما گذر زمان را احساس ميکنيم که رو به جلو است درست مانند خدايي که نميبينيم اما حضور پر رنگش را در نظم و هماهنگي جهان احساس و لمس ميکنيم.
با نظمي که زمان دارد، ما را قادر ميسازد تا آن را اندازهگيري کنيم.
اما زمان را با چه چيزي اندازهگيري ميکنند؟ درست حدس زديد!
ساعت! معياري که ثانيه به ثانيه گذر زمان را يادآوري ميکند تا در همين راستا براي امور زندگي خود برنامهريزي داشته باشيم.
مديريت زمان چيست؟
زمان هديهاي گرانبهاست که هميشه در گذر است و اين نشانه سپري شدن عمر ما است. مديريت زمان يعني مشخص کردن زمانهاي معين براي انجام فعاليتهايي که در رشد زندگي شخصي و جامعه موثر بوده است. با برنامهريزي و اولويتبندي فعاليتها، فاصلههاي زماني مشخصي را تعيين کرده تا از وقت خود به بهترين شکل استفاده کنيم زيرا زمان ما محدود است.
نقش مديريت زمان در سبک زندگي
مديريت زمان در زندگي مدرن امروز به ما کمک ميکند تا زندگي شخصي خود را روزانه در قالب زمان درآوريم؛ به عبارت ديگر زمان مناسب براي انجام کار مناسب در مکان مناسب آن است. مديريت زمان مهارتي آموختني است که با تمرين بسيار زياد بدست ميآيد و صرفاً خواستن به انجام رساندن آن کافي نيست بلکه نقطه شروع و آغاز آن هم مهم است، مانند روزي که به سحرخيزي نياز پيدا ميکنيم تمام شعارها، کم کاريها، نخواستنها وتنبليها رخت بر بسته و جايش را به سحرخيزي ميدهد و ساعت درونيمان براي سحرخيزي تنظيم ميشود، براي دستيابي به آن بايد بسيار تلاش کرد تا به همه لحظاتي که در اختيارمان است آگاهانه تسلط يابيم.
مديريت زمان در زندگي ما اهميت بسياري دارد زيرا زمان يک منبع لازم و ضروريست که نه ذخيره ميشود، نه پس انداز و نيز عبور کردن و گذشتن آن را نميتوان بازگرداند و اين باارزشترين دارايي انسان است که کيفيت زندگيش را تحت شعاع قرار ميدهد.
آنچه که در طول روز با آن روبهرو هستيم اعم از نحوه کار کردن، خانواده و دوستان، سطح اجتماعي، روش صحبت کردن، رابطهها ونوع دغدغهها و رفتارهايمان، خجالت کشيدن يا نکشيدن، دير رسيدن با نرسيدن به قرارها، نوع لباس پوشيدن، طرز فکرها همه نشان دهنده سبک زندگي ما است که به يکباره نميتوان همه آنها را تغيير داد بلکه آرام آرام و همراه با صبر و مديريت آنها بايد سبک زندگي را به سمت پيشرفت سوق داد و به دستاوردهاي بيشتري رسيد.
با مديريت زمان ميزان آرامش دروني، هماهنگي، رضايت و شادي ما نسبت به زندگي بيشتر ميشود و انرژي انجام کارها در ما بوجود ميآيد و زندگي هيجان انگيزتر خواهد شد؛ همچنين احساس ارزشمندي بيشتري در زندگي خواهيم داشت و کنترلي که بر زمان و زندگي خود داريم براي ما پاداشي است که دريافت ميکنيم، درست مقابل نبود مديريت زمان که ثمراتي مانند استرس، افسردگي، نارضايتي و اضطراب را در زندگي به همراه دارد.
انجام مديريت زمان در زندگي
همانگونه که اشاره کرديم مديريت زمان يک مهارت است که بايد آن را آموخت و انجام آن نياز به تمرين بسيار دارد تا بتوانيم به صورت مفيد و به بهترين شکل در زندگي شخصي و ايماني خود انجام دهيم و همه جنبههاي زندگي خود را در قالب زمان درآوريم.
اولين قدم اين است که بدانيم در طول روز يا يک هفته چه مقدار زمان را از دست داده يا صرف کارهايي شده که اهميت چنداني نداشته است و براي انجام آن، بايد تمام کارهايي که در طول روز انجام ميدهيد را به مدت 1 هفته با زمان صرف شده آن يادداشت کنيد.
اين کار کمک ميکند تا زمانهاي دزديده شده در زندگي را تشخيص دهيم.
برنامهريزي کردن بر اساس اولويتها، داشتن يک برنامه روزانه، هفتگي و ماهانه و گسترش آن در بلند مدت باعث ميشود تا کارها و فعاليتهايي را که انجام ميدهيد سازمان يافته شود و ميزان پيشروي در مسير رسيدن به هدف و زندگيتان را بهتر ببينيد.
با نوشتن کارهاي روزانه و برنامهريزي براي آن و تهيه ليست کارهايتان ميتوانيد شروع کنيد.
ليستتان را مرور کنيد و مطمئن شويد که تمام کارهايتان بر اساس اهميت آنها تنظيم شده است. بهتر است کار سخت را اول انجام دهيد. اگر زمان را آکواريوم در نظر بگيريم اول سنگهاي بزرگ را قرار دهيد زيرا اگر با شن و سنگ ريزهها پر شود جايي براي انجام فعاليتهاي مهم و با اهميت نيست.
زمان مناسب خود را پيدا کنيد. در نظر داشته باشيد که در چه ساعتي از شبانه روز انرژي و کارايي شما در بالاترين سطح خود است و در آن زمان فعاليتي که در نظر داريد را انجام دهيد.
عواملي که باعث وقت کشي است را بشناسيم. ممکن است در طول روز با هر چيزي مواجه شويم که در برنامه ريزي ما نبوده و ما را از متعهد بودن به برنامهروزانه دور کند، مثل تلفنهاي غيرضروري يا بيتوجهي به فعاليتهاي روزمره و ملاقاتهاي ناگهاني و… که مانع انجام کارهاي ما در زمان مناسب آن ميشود. بنابراين بايد بر زمان و انجام فعاليت خود متمرکز باشيم.
مهارت «نه» گفتن را ياد بگيريم. گاهي اوقات بايد درخواست اطرافيانمان را مورد بررسي قرار دهيم و اگر ضرورت ندارد و عواقب آن براي ما مثبت نيست بدون تعارف نه بگوييم تا زمان بيشتري براي انجام دادن کار مهمتر خود داشته باشيم.
زماني را براي استراحت خود در نظر بگيريد و کاري را انجام دهيد که از آن لذت ميبريد. مانند مطالعه کتاب مورد علاقه يا پياده روي و… همانطور که انجام کار داراي اهميت است، استراحت منظم هم حائز اهميت ميباشد زيرا خستگي جسم و ذهن باعث ميشود تا از انجام برنامه روزانه و حتي بلند مدت خود دلسرد شويد و بازدهي کمتري داشته باشيد.
آنچه که در اين موارد بيان شد براي داشتن يک زندگي با برنامه و استفاده بهينه از تمام وقت و زمانهايمان است تا از به بطالت رفتن آن جلوگيري کرده و با تغيير در سبک و شيوه زندگي خود زمانهايي را براي آنچه که بايد انجام دهيم داشته باشيم و با نظم، آينده نگري و زندگي هدفمند نه تنها بر زندگي خود بلکه بر زندگي اطرافيانمان هم تاثير بگذاريم. به کودکان و فرزندانمان مديريت زمان را بياموزيم تا به انضباط شخصي برسند. انجام اين کار شايد برايشان سخت باشد ولي يکي از راههاي به موفقيت رسيدن افراد موفق ميتواند باشد.
همانگونه که خداي ما خداي نظم است و براي هر چيز زماني را تعيين نموده است. او همه چيز را مطابق نظم و ترتيب، زمانبندي و اراده کامل خود انجام داده است و از ما هم همان انضباط را در همه ابعاد زندگيمان ميخواهد تا ثمرات نيکويي چون آرامش و تعادل را در زندگي خود داشته باشيم.