شناسنامه فیلم:
“داستان اسباب بازی 4” در پی قسمتهای قبلی این انیمیشن زیبا به کارگردانی جاش کولی بر پرده سینماها رفت و از استقبالی بسیار عالی بهره برد. فیلمنامه این قسمت توسط اندرو استنتون و استیفانی فولکسوم نوشته شد و صداپیشگان متبحر آن همچون: تام هنکس، تیم آلن، دان ذیکلس و کیانو ریوز در القای حس و تصویر باورپذیر نقش بسزایی را ایفا کرده است.
خلاصه داستان:
داستان اسباب بازی 4، اینبار چهار سال زمان بعد از اینکه اندی پسر بچه کوچولویی که بزرگتر شده است میگذرد و حال اسباب بازیها به “بانی” تعلق دارند.
بانی باید برای اولین بار به مهدکودک برود و از این موضوع ترسان است. او با ساخت اسباب بازی و عروسک جدید خود از چنگال یکبار مصرفی در مهدکودک، تفکر و اشتیاقی جدید را در خود مییابد. فورکی، اسباب بازی جدید بانی که ساخته دست خودِ اوست از یک چنگال یکبار مصرف ساخته شده است و تمام تمایل فورکی به رفتن به سطل آشغال است، چرا که خود را یکبار مصرف و آشغال و بیارزش میپندارد.
وودی عروسک معروف ما همراه با فورکی در این کشمکشها گم میشوند و از بقیه جدا شده و به عتیقه فروشیای وارد میشوند که در آنجا با “بوپیپ” عروسک دخترانهای که طرد شده است برخورد میکنند که در پی بدست آوردن هویت قدیمی خود است.
بررسی فیلم:
داستان اسباب بازی سرگذشتی از هویتهای از دست رفته و بازگشت دوباره به این هویت و ارزش و یا به عبارتی دیگر زیستن در هویت تازه و زندگی و حیاتی که در مسیح داریم. حیاتی که با بهای گزافی پرداخت شده است و به رایگان آن را در مسیح میتوانیم دریافت کنیم.
فورکی که هویت خود را در چنگال یکبار مصرفی میبیند که جایگاهی بجز سطل زباله و دور انداخته شدن ندارد. هویتی که ارزش حقیقی خود را برای خالق خود نمیداند و بسیار دور از این هویت واقعی و محبتی که از خالقش دریافت میتواند کند زیست میکند.
فورکی از هر فرصتی استفاده میکند تا خود را در سطل زباله بیاندازد. برایش فرق نمیکند که از اتومبیل پرتاب شود و صدمه ببیند و…؛ او فقط به جایگاه خود میاندیشد، ولی این جایگاهی و ارزشی نیست که خالق او برایش در نظر دارد. بلکه آغوش پر محبت و مهری بیمانند در انتظار اوست.
وودی مدام سعی میکند تا او را به هویتش برساند. فورکی در ابتدا آن را درک نمیکند و برایش قابل فهم نیست اما بزودی با قدم گذاشتن در این مسیر حقیقت را خواهد یافت.
در نگاه اول چه بسیار زمانهایی بوده که بدور از هویت و ارزش واقعی به جایگاهی دون و زوال روی میآوردیم و در چنگالهای اسارت و بردگی زیست میکردیم.
اما از نگاهی دیگر دوست فورکی است که در مورد خالق او شناختی دارد و اهمیت فورکی را برای او میداند. پس خود را بارها به خطر میاندازد تا او را به راه حقیقی وارد کند حتی اگر فورکی از فهم آن هنوز عاجز است.
چقدر به عنوان ایمانداران ارزش و بهایی که عیسی پرداخت کرده است را درک کردهایم؟ حقیقتی که برای تمام جهانیان مهیا است. چقدر نیاز است تا در نو شدن ذهن به فورکیهایی بیاندیشیم که ارزش خود را نمیدانند و در این راه چقدر صدمهها دیدهایم و خواهیم دید تا آنها را در راه حقیقی و شناخت حقیقت یاری کنیم. امروز میتوانیم برای خادمینی که هر لحظه زندگی خود را با عشق و علاقهای که از شناخت خالق و پدر به فرزندان میدانند صرف کردهاند تا فورکیهای زمانه مسیر خود و حقیقت را دریابند شکرگزار باشیم و دستها را برای دعا به این خادمین راستین که همچون استاد خود قدم برمیدارند برافرازیم.