هنر در شهر

اين بار با آثاري از «فرديناند بول» نقاش «هلندي» که يکي از شاگردان «رامبراند» بود با شما هستيم و در آنها تأمل مي‌کنيم. فرديناند بول بين سال‌هاي 1616 و 1680 مي‌زيست. او در ابتدا بيشتر سبک استاد خود را دنبال مي‌کرد اما بعدها سبکش بيشتر رو به «باروک» پيش رفت. توليد او کاملاً متفاوت و بر اساس کتاب مقدس است. اين نقاش به خاطر کشيدن «پرتره اليزابت باس» که در موزه «آمستردام» نگهداري مي‌شود معروف است.

ظاهر شدن عیسی بر مریم مجدلیه

اين تابلو در سال 1638 به ابعاد کوچک 51 در 62 سانتي‌متر با رنگ روغن روي بوم بر اساس انجيل «يوحنا باب 20» توسط فرديناند خلق شد.

در نخستين روز هفته مريم به مقبره عيسي مي‌آيد اما ناگاه متوجه مي‌شود که سنگ مقبره به کنار رفته و جسد عيسي آنجا نمي‌باشد پس خم شده و گريان به درون مقبره مي‌نگرد اما همانطور که در تصوير نظاره‌گر هستيم دو فرشته بر او ظاهر مي‌شوند و مي‌پرسند چرا گرياني؟ مريم درحاليکه از غيب شدن استاد خود سخن مي‌گويد عيسي از پشت سر او را به نام صدا مي‌زند…

نقاش در اينجا بر طبق کلام تصوير عيسي را به شباهت باغباني مي‌کشد.

در نگاه اول، اين تابلو به دو قسمت تقسيم شده است، قسمتي در تاريکي و قسمتي در نور و حيات و در مرز اين نور و تاريکي، نقاش عيسي را با لباسي سفيد و حالت ايستادني که مريم را به سمت نور دعوت و هدايت مي‌کند به تصوير مي‌کشد.

همچنين ظرف بخور و تدهين که در جلو مريم قرار دارد نمادي از احترام و شايد حتي روش‌ها و خدمت‌هاي ما است اما تا زمانيکه روي ما مثل مريم به سمت تاريکي است اين خدمات و احترام‌ها براي عيسي هيچ ارزشي نخواهند داشت بلکه در قدم اول بايد به دعوت او لبيک گفت.

اين تابلو يادآور اين است که ما هم گاهي به جاي نگاه کردن به عيساي قيام کرده و پيروزي او بر مرگ، نگاهمان را به قبرها مي‌اندازيم و مي‌گوييم خداوندا! کجايي؟ غافل از اينکه عيسي همانند مريم ما را به نام صدا مي‌زند.

امروز در هر شرايطي از زندگي که هستيم صداي شکوه و شکايت خود را پايين آوريم و به خداوندي چشم بدوزيم که بر مرگ پيروز شد، آري! او قيام کرد تا تو ديگر گريان نباشي و در غم خودت نماني.

با کمي دقت و تأمل متوجه ميشويم که از مسير تاريکي به روشنايي تنها يک راه و يک جاده کشيده شده است که اين آيه از کلام را به ما يادآور ميشود: «عيسي گفت: من راه و راستي و حيات هستم و هيچکس جز به واسطه من نزد پدر نميآيد.» (يوحنا 6:41)

الیشع هدایای نعمان را نمی‌پذیرد

اين اثر در ابعاد 151 در 249 در سال 1661 با رنگ روغن روي بوم بر اساس کتاب «دوم پادشاهان باب 5» به تصوير کشيده شد.

سردار لشکر پادشاه «آرام» به نام «نعمان» که از بيماري جذام رنج مي‌برد تصميم مي‌گيرد به نزد نبي خدا «اليشع» برود. اليشع از او مي‌خواهد که 7 مرتبه خود را در رود اردن بشويد. در ابتدا نعمان اين روش را بي‌ثمر مي‌پندارد اما به اصرار همراهان خود تصميم مي‌گيرد که آن را به انجام رساند و بدن او پاک مي‌گردد و پس از آن اعلام مي‌کند که «حال ميدانم در تمامي اين زمين جز خداي اسرائيل خدايي نيست.»

مردي که در سمت راست تصوير مي‌بينيم خدمتکار اليشع «جيحزي» مي‌باشد و در سمت چپ تصوير لشکريان نعمان را مي‌بينيم که هرکدام هديه‌اي را در دست دارند نعمان از اليشع درخواست مي‌کند تا هداياي او را براي تشکر بپذيرد اما اليشع هيچ هديه‌اي از نعمان دريافت نمي‌کند چرا که تنها يهوه قدرت شفا را دارد و جلال از آن او مي‌باشد. در هر موقعيت اجتماعي که امروز هستيم مانند نعمان بدون ترس از آبرو به نزد مردان و زنان خدا برويم و با آنها به مشارکت بنشينيم، خدا قادر است تا در مشارکتها و دعاهاي ما، فيض و قدرت عجيبش را نمايان کند.

در نگاه اول به اين تابلو، ارتش، خادمين، ثروت و قدرت نعمان به چشم مي‌خورد که در سايه روشن‌هاي تابلو در تاريکي قرار گرفتند و تمامي آنها در مقابل قدرت خداي اليشع سر فرود آورده و محتاج حکمت اليشع و شفاي خداي او مي‌باشند و دو نفر در سمت راست تصوير شاهديني هستند که اين واقعه مي‌تواند نگرش آنها به زندگي را تغيير دهد همانگونه که ما به تماشاي اين تابلو نشسته‌ايم.

ربکا و العازر

اثري ديگر از فرديناند که در سال 1645 با رنگ روغن روي بوم در ابعاد 171 در 172 سانتي‌متر بر اساس کتاب «پيدايش باب 24» کشيده شده است.

«ابراهيم» براي يافتن دختري به عنوان عروس براي فرزندش «اسحاق»، خدمتگزار خود «العازر» را به سفري نزد خويشاوندان خود مي‌فرستد. او چنين مي‌گويد که خداوند فرشته‌اي را پيشاپيش تو براي پيدا کردن همسر اسحاق خواهد فرستاد پس العازر به نزد خداوند دعا مي‌کند که و تاييدي از او مي‌خواهد که از هر دختري که آب خواستم او هم آبي از کوزه‌اش به من دهد و هم به شتران و گله من، از اين رو خواهم فهميد که محبت تو شامل حال سرور من شده است و همانطور که در تصوير مي‌بينيم پيش از آن که حرفش تمام شود زن جوان و زيبا رويي به نام «ربکا» با کوزه‌اي بر دوش مي‌رسد پس بي‌درنگ العازر نزد او رفته و درخواست آب مي‌کند و طبق گفته‌اش خداوند تاييد خود را به او مي‌دهد و ربکا براي او و شترانش نيز آب فراهم مي‌کند.

ما چقدر در جستجوها و آرزوهايمان نشانه‌هاي خدا و خواست او را مي‌طلبيم؟ چرا که با هدايت او در مسيري از اراده او قرار خواهيم گرفت. کلام خدا در کتاب «ارميا باب 29 آيه 11» اينطور ميگويد: «زيرا فکرهايي که براي شما دارم ميدانم، که فکرهاي سعادتمندي است و نه تيرهبختي، تا به شما اميد بخشم و آيندهاي عطا کنم، اين است فرموده خداوند.»

نوشته های مرتبط با دسته انتخاب شده شما

يک روز بخصوص
مهاجر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بیشترین خوانده شده ها

نتیجه‌ای پیدا نشد.

فهرست