چشمانم را گشودم جز تاریکی چیزی در این دنیا ندیدم
بیعدالتی، خشم، نفرت، نفاق، تلخی، طردشدگی، دورویی، دروغگویی، پرخاش، فساد، ریا، محکومیت، دزدی، خود بزرگ بینی، حقارت، دسته بندی، خیانت، جنگ، گناه، دشمنی
سایههای ترس همه اطراف مرا در برگرفته بود، سایههایی تاریک، سایههایی که مرا به مرگ دعوت میکرد
ترسیدم؛ به خود لرزیدم و به دنبال پناهگاه دویدم، هرجایی شدم
سایهها بزرگ و بزرگتر میشد
پناهگاهها جز ناامنی و ترس و ناامیدی چیزی را در من روشن نمیکرد
به دنبال روشنایی بودم به دنبال محبت، به دنبال آرامی و عدالت و راستی و وفا، به دنبال آغوش امن به دنبال شادی و آزادی از گناه
تشنه محبت در بیابان این دنیا بودم
در بیابان آب نبود زمین خشک و بایر بود
حیات دیده نمیشد
فریاد زدم خدایا بر من گناهکار رحم کن
فریاد کشیدم بیا مرا در برگیر
فریاد برآوردم ای آب حیات، خشکی و بیایمانی مرا تو امداد کن
منتظر بودم؛ او آمد!
او آب حیات است
او پناهگاه من است
او امنیت را به ارمغان آورد
او فریادم را شنید و مرا پذیرفت
او مسیح عیسی خداوند است
او همان عدالت است
او محبتش کامل است
او آرامی دلهاست
او عشق است
او سرور صلح و سلامتی است
او قوت من است
او راه حیات است
او پادشاه است
او آزادی است
او قدوس است
او وفادار است
او بخشش است
او صخره نجات من است
او پناهگاه امن من است
او روشنایی و نور است
همه اینها در مسیح خلاصه گشته…
حال دیدم که چشمانم را گشوده است. در کوری مطلق بودم، خدا را نمیدیدم و حال که او را دیدم اینبار چشمانم او را دید و از او پر شدم و عدالت را در او دیدم که پر از بخشش و محبت و عشق است. او مسیح عیسی است، او تنها راه نجات است
او برای نجات همه ما از گناه قربانی شد، کشته شد و سه روز در قبر نهاده شد و بعد از سه روز از مردگان برخواست. او زنده است او اقتدار دارد گناهان ما را ببخشد
میپرستمش چون تنها او لایق پرستیدن است، او پادشاه قلبم است؛ هللویاه
دخترت سمیه
خدای من، معبودم، منجیام، روزهایی که گذشت حالم عجیب گرفته بود. گم شده بودم و سرگردان دنبال آرامش میگشتم؛ گم شده بودم و دنبال خوشبختی و شادی میگشتم. هراسان شده بودم و مسیرم را پیدا نمیکردم. اما تو صدایم کردی! بدنبالم بودی و لحظهای رهایم نکردی. یهو در اوج ترس و تاریکی نوری دیدم که مرا میخواند، آن نور تو بودی به سمتت دویدم و خودم را در آغوش پر مهرت رها کردم و همان لحظه تمام ترسها رفت و آرامش را دوباره یافتم. مسیحم چطور آرامش داشته باشم اگر تو را نداشته باشم؟ چطور در نور و امید ساکن باشم اگر تو نباشی؟ مرا دریاب، مرا پرساز که تشنه حضور شیرینت هستم. شکرت میکنم برای تمام برکتها و معجزاتی که هر روز به من عطا میکنی؛ من تو را عاشقانه دوست میدارم.
دخترت الهه
من آن غریب، سرگشتهای بودم
در بیابان تنهایی و ناامیدی
که در تو زنده و امیدوار شدم
ای پدر آسمانی
ای عیسای مسیح
ای که مرا از بندگی و اسارت
از بیهودگیهای این جهان رهانیدی
در نام پر جلالت
در فیض بیکرانت آمین میگویم؛ هللویاه.
دخترت فرزانه
در هر وضعی شکر گزار باشید زیرا این است اراده خدا برای شما در مسیح عیسی (اول تسالونیکیان ۵: ۱۸)
همیشه با خواندن این آیه از کتاب مقدس سعی میکردم در هر شرایطی شکرگزار باشم…
و زمانهایی شکرگزار بودم که همه چیز مرتب و مهیا بود
سلامتی خودم و خانوادم، حال خودم با بودن با کلیسا در پرستش در دعا…
اما آیا واقعاً در هر وضعی شکرگزار بودم؟
چند روز پیش سرکار بودم که یک دفعه خبر اومد که پسرم از ارتفاع بلندی افتاده…
شکرگزار بودن توی اون لحظه دشوارترین چیزی بود که میتونستم انجام بدم
از اونجایی که سر کار بودم بالاجبار برگشتم و طوری وانمود کردم که خونسرد هستم اما از درونم آرامش نداشتم. در درون گریه میکردم و نه تنها نمیتونستم شکرگزاری کنم بلکه دستانم از ناراحتی شدید میلرزیدند
با درون آشفته نمیتونستم به کار ادامه بدم و مشتری رو کنسل کردم
دعا کردم و گفتم خدایا اونا بچههای من نیستند فرزندان تو هستند پس منتظر اراده تو میمانم و این وضیعت رو به تو میسپارم
بلافاصله یه شخص دیگهای برای خدمات زنگ زد و من قبول کردم
تا رسید دیدم یک صلیب به گردنش هست
در آرامش کارش انجام شد و موقع رفتن ازش پرسیدم به مسیح اعتقاد داری؟
گفت ۵ ساله به مسیح ایمان دارم و باشهامت نه تنها ایمانش رو انکارنکرد بلکه درصدد بشارت دادن بمن هم بود
با دیدن شهامتش، چنان شکرگزاری و شادی در قلبم ریخت که فراموش کردم پسرم از ارتفاع افتاده و الان تو بیمارستان هست
با خوشحالی با دادن هدیهای که دو شماره از مجله اسمیرنا بود راهیش کردم
و از اینکه کنترل و حاکمیت خداوند را در مصیبت و سختی خودم دیدم قلبم لمس شد
کمی بعد پسرم زنگ زد و گفت مامان من حالم خوبه نگران نباش…
اشکهای من تبدیل به اشکهای شکرگزاری شد
شکرگزار بودن در مسیح زمانی است که اراده خدا را در هر شرایطی بپذیریم و بگیم پدر اراده تو بشود…
دخترت از ایران
دلنوشتهای از قلبم با حروف الفبای نام عیسی مسیح
ع/عشق منو شور منی
ی/یاد توام نور منی
س/سرودم و ساز منی
ا/ ایمانم و نجات منی
م/مشتاق توام
س/سرورمنی، سامان منی
ی/یار من و یاورمی
ح/حامی و همراهمی
ای پدر آسمانی شکر برای پادشاهی تو بر قلب و زندگیمان
دخترت پروانه